با یادکرد سیمین بهبهانی «شب شعر تابستان» در بیست وششمین شب از «شبهای کابل» رنگ دیگر گرفت
روابط عمومی خانه ادبیات افغانستان: بیست و ششمین شب از «شبهای کابل» که به «شب شعر تابستان» اختصاص یافته بود، عصر پنجشنبه 30 اسد (مرداد) 1393 در تالار همایشهای دانشگاه ابن سینا در کابل برگزار شد.
به گزارش دبیرخانه «شبهای کابل»، «شب شعر تابستان» با حضور شکور نظری، مدیر دفتر خانه ادبیات افغانستان در کابل؛ حبیب صادقی، دبیر «شبهای کابل»؛ دکتر حفیظ شریعتی، مدیر آموزش و پژوهش خانه، دکتر محمدامین احمدی، رییس دانشگاه ابن سینا و تعداد زیادی از شاعران، نویسندگان، فرهنگیان و هنرمندان کشور، با یک دقیقه سکوت به احترام زندهیاد سیمین بهبهانی آغاز شد.
علی رضایی، گرداننده این برنامه بود که با فراخوانی شاعران جوان به صحنه، بخش اصلی «شب شعر تابستان» را آغاز کرد. ابتدا حسن ابراهیمی و کاوه آیریک شعر خواندند. سپس دکتر روحالله روحانی، عضو خانه ادبیات افغانستان سخنانش را بر محور سه موضوع تعیین نسبت شعر و تفکر یا نسبت و پیوند شعر و تفلسف و نسبت بین هنر و دین و وضع کنونی شعر در افغانستان ارائه کرد. روحانی در بخش اول سخنانش گفت: «همه تولیدات بشری متأثر است از تفکر بشری. ادبیات و هنر، ارتباط وثیق و تنگاتنگ دارد با قلههای تفکر بشری و تحول شگرف هنر و ادبیات در غرب متأثر از فیلسوفان و اندیشوران در غرب است.» وی در بخش دیگری از سخنانش افزود: «پیوند ناگسستنی میان شعر و تفکر برقرار است. اگر شعری پشتوانهی از اندیشه و تفکر را نداشته باشد، ماندگار نیست. شعری که صرف تبیین یک احساس باشد و حسی را در ما ارضا کند، نه اندیشه و تفکر ما را، شعری ماندگار نیست. این گونه شعر، با شعری که ضمن ارضای احساسات، ما را به تفکر و اندیشه نیز وادار میکند، قابل مقایسه نیست. از این منظر که ما میراثدار سنایی و مولانا و فردوسی و بیدل تا ناصر خسرو و حافظ و سعدی هستیم، انتظار میرود شعر امروز ما نیز چنین باشد.» این سخنران به شاعران امروز افغانستان پیشنهاد داد تا از این میراث غنی بیخبر نباشد و گفت: «از این لحاظ، شعر معاصر افغانستان لنگ میزند. ما آن شکوهی را که در گذشته داشتیم، فعلا نداریم. دلیلش هم گسستی است که در این عصر پدید آمده و نگاه ما همیشه به غرب بوده است».
روحانی هنگام بررسی وضع کنونی شعر در افغانستان، سخنانش را با تأسف آغاز کرد و گفت: «متأسفانه در شعر امروز ما، نظام آگاهی و دانایی و نظام خرد و عقلانیت آنگونه که در جهان مدرن است، پیش نرفته و در ما متوقف مانده است. صنعت و تکنالوژیی که در غرب به کمک هنر، تفکر و دانش آمد، در سرزمین ما برعکس عمل کرد. از وقتی که کشتی بخار در غرب تولید شد و مسیرهای آبی باز شد، جاده ابریشم از نظرها افتاد و افغانستان به لحاظ اقتصادی در حاشیه قرار گرفت. قدرت نیز به هند و ایران نقل مکان کرد و در افغانستان شاهد خلأ هستیم. در این خلأ، حکومتهای هنرستیز و مدنیتستیز به میان آمد. اگر ما روزی منار جام، مسجد گوهرشاد و غزنه داشتیم، طی این چند صد سال، هیچ آثار معماری و هنری نداریم که به آن افتخار کنیم».
پس از سخنرانی روحانی، شاعران به شعرخوانی ادامه دادند. جعفر عزیزی، فاطمه فیضی، علی شریفی، علیاکبر زاولی، اسدالله پژمان، حسین پیام، رضا صابری، مصطفی هزاره و شازیه اشرفی از جمله شاعرانی بودند که تازهترین سرودههایشان را به خوانش گرفتند. سپس محمد کاوه و ذبیح حسینی، دو گیتاریست جوان برای اجرای موسیقی به صحنه آمدند. محمد کاوه، غزلی از سمین بهبهانی را با جذبه گیتارش در آمیخت و فضای تالار را دگرگون ساخت. این دو هنرمند جوان قطعههایی دیگر را نیز نواختند و خواندند.
خانه ادبیات افغانستان این برنامه از «شبهای کابل» را با همکاری روزنامههای صدای شهروند و جامعه باز، مرکز تعاون افغانستان، دانشگاه ابن سینا، خانه فرهنگ افغانستان، خبرگزاری بُخدی، بنیاد مهرگان عمران و انتشارات تاک برگزار کرد.