مرا جام دل از این یاد، خون است
اسماعیل بلخی
مرا جام دل از این یاد، خون است
عروس وصل را داماد، خون است
لب شیرین دهد بر کوهکن پند
که مزد تیشهی فرهاد، خون است
اگر خواهی همی رشد سیاسی
طریق مرشد و ارشاد، خون است
مزار نوعروس غوری که نیمه شب پنج شنبه، دوم اسد 1393 در مسیر غور به کابل به همراه تازه دامادش و دوازده همراه بی گناهشان به دست طالبان شکنجه و تیرباران شدند
به غفلت، آبرو از جوی ما رفت
به استمداد و استرداد، خون است
جوانان، در قلم، رمز شفا نیست
دوای درد استبداد، خون است
ز خون بنویس بر دیوار ظالم
که آخِر، سیل این بنیاد، خون است
بزن «بلخی» تو هم در صف رندان
که هر چه هست، بادا باد، خون است