پیش به سوی «خانه»ای با «طرح»های کلانتر
مریم احمدی
بیشک، خانه ادبیات افغانستان، مهمترین و بزرگترین پایگاه ادبی در تهران برای اهل قلم مهاجر افغانستانی بوده و هست. از سال دوم یا سوم تأسیس خانه ادبیات وارد این جمع ادبی و فرهنگی شدم و دوستان شاعر بزرگی همچون سید ضیا قاسمی، شکریه عرفانی، سید رضا محمدی، عارف جعفری، محبوبه ابراهیمی و دوستان بسیار دیگری را پیدا کردم که ادبیات، یکی از بزرگترین دغدغههای زندگیشان بود و بسیار خوشحالم که امروز همانها از دوستان نزدیک و عزیز من هستند. در واقع، خانه ادبیات افغانستان، پل ارتباطی بین شاعران و نویسندگان مهاجر در ایران به ویژه تهران شد که از هم دور بودند و در واقع، همدیگر را نمیشناختند. کم کم گستره این ارتباطات، بیشتر و بیشتر شد. هر چند امروز تعداد انگشتشماری از دوستان شاعر قدیم به جا ماندهاند و همه یا به داخل کشور سفر کردهاند یا به غربتی دیگر، اما خانه ادبیات افغانستان، پابرجا و قویتر از همیشه به کارش ادامه داده است. «خانه»، هر روز، شاعران و قصهنویسان بااستعداد و جوان کشور را جذب میکند و به این استعداد جهت میدهد تا از آن در فعالیتهای ادبی خودشان به درستی استفاده کنند.
برای خود من، خانه ادبیات افغانستان از گوشه نمازخانه حوزه هنری شروع شد. آن زمان، اولین دستنوشتههایم با نقد مهربان ضیا قاسمی همراه گشت و کم کم به مرز شعر شدن رسید. حالا بعد از گذشت سالهای بسیار، خوشحالم كه عضو اين خانه هستم. خوشحال از اینرو که دوستان شاعر و نویسنده نازنینی یافتهام که از نوشتههایشان لذت میبرم و به دوستی با آنان افتخار میکنم.
آن وقتها مکان بسیار کوچکی در اختیار خانه بود، ولی اکنون فضای به نسبت، بهتری داریم که علاقهمندان بیشتری را در خود میگنجاند. آن زمانها تعداد کمتری از دوستان مقیم تهران و حتا مهاجران مقیم دیگر شهرها و نیز همزبانهای ایرانی از وجود خانه ادبیات و جلسههای هفتگیاش خبر داشتند و امروزه «خانه» به محل رجوع اهل قلم تبدیل شده است و علاقهمندان و شاعران و نویسندگان افغانستانی هنگام سفر به ایران، حتما به جلسههای خانه سر میزنند. نقش «نشستهای ماهانه نقد کتاب»، «قند پارسی» و «روایت همدلی» را در تقویت روحیه همدلی بین اعضای خانه و دیگر مخاطبان ادبیات و همچنین شاعران و اهل قلم دیگر مناطق مثل قم، مشهد، اصفهان و کاشان و نیز با دوستان ایرانی خود به چشم میبینیم. نام و آوازه «شبهای کابل» هم چند سالی است که در عرصه ادبیات افغانستان بلند است و دوستان عزیزمان در کابل مثل محمدحسین محمدی، دکتر حفیظ شریعتی و شکور نظری در این زمینه زحمتهای زیادی میکشند.
«خانه ادبیات افغانستان» در غربت با دستهای خالی چند فرهنگی مهاجر بنا نهاده شد و با اراده کسانی که به آن پیوستند، حالا به پایگاه ادبی مهمی تبدیل شده است که کارهای بزرگی انجام داده است و باید انجام بدهد. رسالت مسئولان خانه در این زمان بیشتر از گذشته است. در گذشته، از مسئولان خانه توقع خاصی نمیرفت؛ چون این نهاد تازه ساخته شده بود، ولی حالا با این کارنامه نسبتا مناسب، چشم همه از موافق و مخالف به آنان دوخته شده است تا با مشورت گرفتن از استادان و اهل قلم و هنرمندان و فرهنگیان داخل و خارج کشور، طرحهای به مراتب، کلانتر و بنیادیتری را روی دست بگیرند تا میزان اثرگذاری خانه در ادبیات کشورمان، بیشتر از قبل گسترش پیدا کند.