ادبیات مهاجران افغانستانی ساکن ایران
به گزارش خبرگزاری فارس، «محمد سرور رجایی» از فعالان فرهنگی افغانستان در ایران، در یادداشتی به بررسی جریان های فرهنگی – ادبی مهاجران افغانستانی در ایران پرداخت.
هنر و ادبیات در شرایط سخت به زندگی معنا می دهد
در این یادداشت آمده است: هنر و ادبیات، بخشی از زندگی است. بخشی که نه جنگ میتواند محوش کند و نه آوارگی و غربت، آن چنان که سالهای سال در کشورهای مختلف جهان، به خصوص در ایران، فرهنگیان افغانستان با این مقوله زیسته اند. اما تجربه ثابت کرده است که در شرایط سختی چون جنگ و آوارگی، هنر و ادبیات در پیکاری واقع گرایانه، زندگی را معنی بخشیده است. روند رو به رشد ادبیات مهاجران مسلمان افغانستان در ایران، نمونهای خوبی برای این مدعاست.
شاعران افغانستانی اصالت زبان فارسی را حفظ کرده اند
پس از آن که در اواخر دهه پنجاه شمسی کودتای کمونیستی در کابل رخ داد و به تبع آن تهاجم اتحاد جماهیر شوروی سابق در کشور اسلامی افغانستان شکل گرفت، بسیاری از مردم مسلمان افغانستان برای حفظ جان و ایمان از روی اجبار به مهاجرت روی آوردند و بخش عظیمی از آنها که تعلقات خاطر زبانی و فرهنگی و اعتقادی داشتند، به ایران کوچیدند.
کشور اسلامی افغانستان، از روزهای دور مهد کهن زبان فارسی بوده است و مردمان آن بیش از هر کشور د یگر، در پی حفظ اصالت زبان و پیوندهای فرهنگی کوشیده اند. شاعران افغانستان نیز در این مسیر، ادامه دهندگان این راه تاریخی مشترک بوده اند و اصالت زبان مولانای بلخ، ثنایی غزنوی، پیر روشن ضمیر هرات و دهها شاعر و عارف دیگر را به خوبی حفظ کرده اند.
فعالیت فرهنگی- هنری مهاجران افغانستان در ایران از سال 1358
هنر و ادبیات را اگر در ذیل یک نهاد اجتماعی تعریف کنیم، میبینیم که مهاجران مسلمان افغانستان، همواره از آن تأثیر پذیرفتهاند. فعالیت فرهنگی- هنری مهاجران افغانستان، در ایران بر میگردد به سالهای 1359- 1358. در آغازین روزهای جهاد اسلامی افغانستان و جنگ هشت ساله ی رژیم بعثی با ایران.
در آن سالها عدهای از فرهنگیان، در بعضی از مناسبتهای ویژه، با چاپ و انتشار پوستر و یا اطلاعیهای، از خیزش مردمی و اسلامی افغانستان میگفتند، البته این کارها بیش از آنکه فرهنگی یا هنری باشد، تبلیغاتی بود. این روند تا چند سال توسط احزاب جهادی که در بدنه حزبیشان کمیتهای به نام فرهنگی داشتند ادامه داشت، ولی هیچگاه بهعنوان یک جریان شاخص که درخور شأن هنر و ادبیات مهاجران باشد، عمل نکرد و داعیهدار نبود.
موسسه دُرّ دری و آغاز جریان فرهنگی هنری با ساختار مردمی
در اواخر دهة شصت شمسی جمعی از شاعران و نویسندگان مهاجر ابتدا در شهر مشهد با عنوان (موسسه فرهنگی ادبی دُرّ دری) جریان فرهنگی- هنری را با ساختاری مردمی به راه انداختند؛ جریانی کاملاً متمایز و پویا که امید را در جمع گروههای فرهنگی- هنری مهاجران باز گرداند. جریان جدید که از کمیتههای فرهنگی احزاب فاصله گرفته بود و با جریان ادبیات پایداری و معاصر ایران خود را همسو میدانست، مهمترین شاخصهاش استقلال فرهنگی و هویت ملی و مذهبی بود.
این جریان بسیار زود از طرف همه اقشار مهاجران و از طبقات مختلف اجتماعی آنها مثل طلبهها، کارگران، دانشجویان، کسبه، زنان و حتی دانشآموزان پذیرفته شد. این جریان، آغاز پرتلاطم و متمایزی داشت. اما در مدت کوتاهی با همراهی و حمایت بعضی از مجامع فرهنگی ایران به خصوص حوزه هنری، در یک فضای فرهنگی آشنا و مألوف، شایستگیهایش را بروز داد و اگرچه در بعضی مواقع دچار کندی رفتار شد ولی تا کنون به پیش میرود.
سید ابوطالب مظفری شاعر نام آشنا و از پیشگامان ادبیات مهاجران از آن روزها چنین یاد میکند:
«زمانی که آقای محمدحسین جعفریان در حوزه هنری مشهد و در دفتر شعر مقاومت اسلامی کار میکرد، ما در ظرف سه چهار سال توانستیم چهل، پنجاه عنوان کتاب درباره افغانستان منتشر کنیم. کارنامه دهساله خودِ آنها چندان قابل توجه نبود به همین دلیل بچههای افغانستان در بخش خاطرات، داستان و شعر کتاب چاپ کردند. زیرا آقای جعفریان توانسته بود مسؤولان وقت حوزه هنری مشهد را قانع کند که کار فرهنگی بیسروصدا هم مفید است».
محمدکاظم کاظمی نگاه دیگری به آن روزها دارد
«از اوایل دهه هفتاد، ما پدیده غریب و در عین حال بسیار خوشایندی را دیدیم که پیشتر دیده نشده بود. جمعی از دانشآموزان افغان که در مدارس ایران تحصیل کرده بودند ـ و این برای نسل اول مهاجر مقدور نبود ـ به مرحلة رشد و بلوغ و تأثیرگذاری رسیدند. بعضی از اینان شاعر و نویسنده شدند و به ناگاه از مراکز آموزشی ایران سر برون آوردند.
نسل پیشتر یا از پرورش باز مانده و به کار گل گماشته شده بود و یا با مشقات تمام و امکانات مادی اندک، در جامعة مهاجر پرورش یافته بود. به همین سبب آن نسل نتوانست آنقدرها با شعر جوان ایران ـ در سطح دانشآموزی و دانشجویی ـ عجین شود. ولی این گروه جدید، هم امکان پرورش بهتری یافتند و هم انس و الفتی با دانشآموزان شاعر و نویسنده ایرانی پیدا کردند که بعداً سبب برکات بسیاری شد. »
خانه ادبیات افغانستان از محصولات ماندگار جلسات حوزه هنری است
کمی بعد توسط همین جوانها و با حمایت حوزه هنری، اولین جلسه ادبی شاعران مهاجر در تهران در بهار سال 1373 در حوزه هنری با مسئولیت آقای علی یعقوبی (شاهد)راه اندازی شد. در اولین ویژه نامه نقد شعر شاعران آن جلسه نام شاعرانی چون قنبرعلی تابش، عبدالرحیم جعفری، سیدزکریا راحل، محمدبشیر رحیمی، سید محمدضیاء قاسمی، محمدحسین هاشمی، علی یعقوبی، حسین اعتمادی و چند شاعر دیگر مهاجر دیده میشود.
شعرهایی هم از علی حاجتیان و علی داوودی نیز در آن مجموعه کم حجم وجود دارد. امروزه تمام این شاعران، چهرههای شاخصی در ادبیات شدهاند وتاثیر گذار بوده و هستند. جلسات هفتگی ادبی افغانستان بعدها با مسئولیت سید محمدضیا قاسمی، در قالب دفتر شعر و قصه افغانستان در مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری اداره می شد و هنوز هم روزهای پنجشنبه در تالار زنده یاد امیرحسین فردی حوزه هنری برگزار میشود.
این جلسات امروزه علاوه بر دفتر شعر و قصه افغانستان، با نام خانه ادبیات افغانستان هم یاد میشود. در سال 1382 شاعران و نویسندگان جوان افغانستان که مکانی برای گردهم آیی جز حوزه هنری نداشتند، با هم اندیشی دست به تشکیل خانه ادبیات افغانستان همت کردند. در واقع، خانه ادبیات افغانستان از محصولات ماندگار جلسات حوزه هنری است که برگزاری هفت دورهی موفق جشنواره ادبی قند پارسی به صورت رقابتی در بین شاعران و نویسندگان جوان افغانستان، اعتبار و آوازه ی بلندی در بین مجامع فرهنگی افغانستان به دست آورده است.
اعتباری که با انتشار مجله «فرخار» و «روایت» با نگاه تخصصی به شعر و داستان افغانستان، راههای تازهتری را فراروی شاعران و نویسندگان جوان افغانستان به خصوص مهاجران گشود. کسب مقامهای بسیاری توسط شاعران و نویسندگان جوان افغانستان از جشنوارههای معتبر فرهنگی – ادبی ایران شاهدی خوبی بر این مدعاست.
جریان فرهنگی- ادبی مهاجران ساکن ایران، پیشرو عرصه فرهنگ و ادب
با آن که سرنوشت فعالیتهای هنری- ادبی مهاجران افغانستان در ایران، بستگی به نوسانات سرنوشت شان دارد (سرنوشتی که بسیار پرنوسان و آشفته بوده است.) ولی فعالیت ادبی مهاجران افغانستان در ایران گرفتار این نوسانات که منجر به تعطیلی و یا کمکاری شود نشده است، بلکه رونق بیشتری داشته است.
فعالیت فرهنگی ادبی موسسه فرهنگی در دری در مشهد، خانه ادبیات افغانستان در تهران، انحمن ادبی کلمه در قم و جلسات شاعران و نویسندگان اصفهان که عصر هر پنجشنبه با همکاری آفرینشهای ادبی این شهر و خانه ادبیات افغانستان برگزار می شود. و چاپ ده ها مجموعه شعر و داستان از ادبیات افغانستان در ایران توسط انتشاراتیهای مختلف ایرانی موید این رونق است.
جریان فرهنگی- ادبی مهاجران ساکن ایران به اعتقاد اکثر کارشناسان ادبی در بین تمام مهاجران، در کشورهای دیگر و حتی با فعالیتهای فرهنگی- ادبی داخل افغانستان قابل مقایسه نیست و همواره پیشرو و تأثیرگذار بوده است.
امروزه در هر جایی که از جریان ادبی مهاجران افغانستانی مقیم ایران نام گرفته میشود، با تمام فراز و فرودهایی که داشته است، حوزه هنری به عنوان مطرح ترین حامی آن به شمار میآید. ادبیاتی که هنوز هم از جایگاه ویژهای در نزد فرهنگیان و ادیبان داخل و خارج افغانستان برخوردار است و مهمترین ویژگی آن هم پویایی و تاثیر گذاری است که کمتر در بین دیگر مجامع فرهنگی مهاجران در کشورهای دیگر دیده شده است.