زمان؛ بزرگ ترین داور آثار ادبی و هنری
دوستان گرانقدر، سلام و رحمت خداوند بر شما باد!
باور دارم که امر خدمتگزاری به زبان و ادبیات، خود، سفری است به درازی زندهگی. به زبان دیگر، سفر زندهگی به پایان می رسد، اما این سفر را پایانی نیست. کامگاریهای جهان راهوارتان باد و عشق به فرهنگ و زبان پارسی دری، راهتوشهتان!
من، پرتو نادری در جشنوارۀ قند پارسی 1392 خورشیدی، یکی از داوران بودم و شعرهای رسیده را در دو بخش کلاسیک و مدرن بررسی کردم. باری، جایی خوانده یا شنیده بودم که همه ساله در هالند، کشوری که آن را گاهی «سرزمین گلها» نیز می گویند، همه ساله «ملکۀ گلها» را انتخاب میکنند. از همان زمانی که این سخن را شنیدهام تا هنوز این پرسش در ذهن من وجود دارد که خدایا، این داوران چگونه میتوانند گلی را به نام «ملکۀ گلها» از میان آن همه زیبایی برگزینند! این سخن را از آن آوردم که داوری شعرهای رسیده به جشوارۀ قند پارسی 1392، یک بار دیگر مرا با این پرسش دشوار روبهرو ساخت. شاید هم داوری در میان شعرها، دشوارتر از دشواری در میان دسته گلها باشد.
این نکته را باید روشن سازم که تمام آثار رسیده به این جشنواره جهت داوری به داوران فرستاده نشده است؛ یعنی در نخستین گام، آن شمار آثاری که نمیتوانستهاند معیارها و موازین پذیرفته شدۀ جشنواره را تکمیل کنند، به مرحلههای بعدی داوری راه نیافتند.
چیزی که داوری را برای من دشوار میساخت، همانا شباهتهای زبانی و گاهی چگونهگی نگرش شاعرانۀ شاعران بود. البته هیچ کسی حق ندارد تا شاعری را سرزنش کند که چرا به این موضوع پرداخته و موضوع دیگری را از نظر دور داشته است. البته به پندار من، این چگونهگی بیان و زبان و پرورش موضوع است که در میان شاعران خط میکشد. دشواری داوری در یک اثر هنری و ادبی هم برمیگردد به همین امر که شاعر و نویسنده، آن حس و رابطۀ ذهنی را که با زندهگی داشته، چگونه بیان کرده است. همین امر است که سبب میشود تا دریافتهای گوناگونی از یک متن ادبی پدید آید. شاید چنین است که گاهی میگویند: به اندازه شمار خوانندهگان، تأویلها و دریافتهای گوناگونی از یک متن ادبی میتواند وجود داشته باشد.
در این داوری، به یک زبان، برای افراد، نمره داده نشده، بلکه نمرهها به نشانی یک «شماره» یا یک «رمز» فرستاده شده است که دستاندرکاران جشنواره از قبل، چنین رمزهایی را برای هر یک از شاعران ارجمند مشخص کرده بودند.
من مدعی آن نیستم که دریافت من از این شعرها دریافت نهایی است، اما میتوانم بر این نکته پافشاری کنم که در ارائۀ نمرهها تا آن جایی که ذهن و فهم من یاری میکرد، کوشیدم تا حقی زیر پای نشود. من امیدوارم که هرگز و هرگز چنین نشده باشد که حقی پایمال شده باشد. من در دریافتهای خود، صادق بودم. حال اگر در این دریافتها اشتباهی پدید آمده باشد، مسئلۀ دیگری است.
گروه داوران را پنج تن تشکیل میدادند که هر کدام بر بنیاد شیوههاییکه به وسیلۀ گردانندهگان جشنواره مشخص شده است، به داروی آثار پرداخته و به همانگونه که گفته شده، به «عددهای رمزی» نمره دادهاند که بعداً میانگین نمرههای پنج داور برای هر شاعر، نهایی شده است. من باور دارم که موجودیت پنج تن از داوران توانسته است تا هرگونه اشتباه پیش آمده را پنج برابر کاهش دهد.
من برای تمام آن شاعران عزیزی که در این جشنواره، جوایز و تقدیرنامههایی به دست آوردهاند، مبارک باد میگویم. امید میکنم آن دوستانی که چنین توفیقی را به دست نیاوردهاند، دلزده نشوند برای آنکه بزرگترین داور در پیوند به آثار ادبی و هنری و جایگاه ماندگار یک آفرینشگر آدبی و هنری همانا زمان است. گذشت زمان جایگاه هر شاعر و نویسندهای را مشخص میسازد.
با درود به همه دوستان، چشمهساران شعرهایتان همیشه فورانی و پر طراوت باد!
پرتو نادری
عضو گروه داوران در جشنوارۀ قند پارسی
دلو 1392 خورشیدی ـ کابل