گفت‌وگوی مفصل با سمیع‌الله عطایی، کارگردان افغانستانی: بهترین خاطره‌هایم از فیلم «کهن یادگار سرزمین آزر» بود

 

گفت‌وگو از: مدیریت هنری

 

اشاره

بازیگری افغانستانی که با بازی‌های کوتاه در برخی سریال‌ها و فیلم‌های ایرانی کار خود را آغاز کرد، حالا نامی آشناست که نخستین فیلم مستند قوم‌نگارانه‌اش در ایران، افغانستان و آن سوی دنیا هم به نمایش درآمده است.

به مناسبت نمایش فیلم «کهن یادگار سرزمین آزر»، دمی با عطایی نشستیم تا از خودش بگوید؛ «سمیع عطایی» که بیشتر با نام کوچکش، میان دوستان و فرهنگیان مهاجر معروف است.

 

sami ataeei 1 (2)

1. از خودتان بگویید که کجا به دنیا آمدید؟ کجا تحصیل کرده‌اید؟ تا چه دوره‌ای؟

در سال 1360 در کابل افغانستان به دنیا آمدم. دوره‌های ابتدایی، متوسطه و دبیرستان را در لیسه (دبیرستان) شهدای سراب در منطقه سراب از شهرستان جغتو مربوط به ولایت غزنی به پایان رساندم. اواخر سال 1378 پس از تسخیر تمام هزارستان به دست طالبان، به پاکستان و سپس ایران مهاجر شدم. از سال 1384 وارد دانشگاه تهران شدم و در دوره کارشناسی مشغول تحصیل در رشته تئاتر (کارگردانی) شدم. از سال 1390 در رشته سینما در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه تهران پذیرفته شدم و تحصیلم را آغاز کردم.

sami ataeei 1 (1)

2. از چه زمانی به هنر و بازیگری و نمایش و فیلم علاقه‌مند شدید؟ آموخته‌های هنری‌تان را چه گونه فرا گرفتید؟

کار من به صورت جدّی از دوره‌ای آغاز شد که وارد دانشگاه تهران شدم. ابتدا هدفم، تحصیل در رشته سینما و تلویزیون بود، اما ناخواسته، وارد عرصه نمایش شدم که تحصیلات کارشناسی‌ام را در رشته کارگردانی تئاتر به پایان رساندم.

در دوران کودکی و نوجوانی‌ام در افغانستان، در روستایی که زندگی می‌کردم، گاهی جشن‌ها و شب‌نشینی‌های محلی برگزار می‌شد. هم‌چنین در دوران تحصیلات متوسطه و لیسه، در لیلیه (خوابگاه) مکتب، مردم محل نمایش‌های کمدی و عامیانه‌ای را با موضوع‌ها و شکل‌های مختلف اجرا می‌کردند که به آن، «بابه پقیرک» (بابا فقیرک) می‌گفتند. در آن‌جا بازیگران و اجراکنندگان محلی به شکل گروهی و به صورت بداهه، شخصیت‌های مختلفی را با لباس و گریم محلی می‌آفریدند که از پشم گوسفند و بز درست می‌کردند و نمایش محلی کمدی را در جشن‌ها با هدف خنداندن مردم به اجرا می‌گذاشتند. این نمایش‌ها در کنار مراسم آوازخوانی، رقص و پای‌کوبی تا پاسی از شب اجرا می‌شد. مردم در آن زمان، درک کاملی از جنبه‌های هنری و ارزشی این هنرها نداشتند و بیشتر جنبه‌های سرگرمی آن‌ها مهم شمرده می‌شد. در طول دوره تحصیلاتم تازه متوجه شدم که گونه‌های نمایشی بسیاری بین مردم ما در افغانستان وجود دارد که مردم بدون آگاهی به ارزشمند بودن این هنر، آن‌ها را اجرا می‌کنند.

در همان دوران تحصیل در کنار پروژه‌های کلاسی‌ام که بیشتر جنبه عملی داشت، در سال 1385 از طریق یکی از استادانم برای بازی در یکی از سریال‌های تلویزیونی ایران معرفی شدم که کار حرفه‌ای من از بازی در همین سریال تلویزیونی (کتاب‌فروشی هدهد) به کارگردانی مرضیه برومند آغاز شد. با این حال، بیشتر آموخته‌هایم همان پروژه‌های کلاسی بود که در دانشگاه به ما آموزش می‌دادند و بیشتر هم در حوزه تئاتر بود.

sami ataeei 1 (4)

سمیع عطایی، کارگردان و عارف جعفری، آوازخوان و آهنگساز

3. چه کسانی الگوی شما در این مسیر بودند؟ چه کسانی شما را یاری کردند تا این کار را آغاز کنید؟

همان طور که گفتم، هیچ شناختی در مورد هنر تئاتر و سینما تا قبل از ورودم به دانشگاه نداشتم. حتی برای اولین بار با تلویزیون در همین دوران مهاجرتم به ایران و پاکستان آشنا شدم. در طول دوره مهاجرتم در ایران با دیدن فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی و خارجی و اثرپذیری از آثار رسانه‌ای، علاقه‌مندی خاصی به این رشته پیدا کردم و تصمیم گرفتم وارد این رشته شوم. هنگام نام‌نویسی در دانشگاه، اولین انتخاب من، رشته کارگردانی بود که قبول شدم. در این میان، پدر و مادر و خانواده‌ام همیشه پشتیبان و همراه من در ادامه تحصیلم بودند.

sami ataeei 1 (3)

4. خانواده تا چه اندازه‌ای از شما پشتیبانی می‌کرد؟

پدر و مادرم و خانواده‌ام با توجه به سختی‌های دوره مهاجرت،  همیشه برای ادامه دادن تحصیلاتم  با تمام توان تلاش کرده و حمایت‌کننده‌های خوبی برایم بوده‌اند. البته ابتدای ورودم به دانشگاه و انتخاب این رشته، آن‌ها موافق این رشته نبودند و همیشه آرزو داشتند من در رشته‌های پزشکی و فنی ادامه تحصیل بدهم و هر از گاهی در این زمینه، بحث‌های زیادی داشتیم، ولی در نهایت، از هیچ گونه تلاشی برای تمام کردن تحصیلاتم کم نگذاشتند و تلاش‌هایشان قابل قدر و جبران نشدنی است.

kohan yadgar sarzamin azar 1

5. در چه فضایی کار خود را آغاز کردید؟ با چه گروه‌هایی آغاز کردید؟ چه مشکلاتی فراروی شما بود؟

شروع تحصیل من در دانشگاه تهران با وقفه‌ای پنج ساله بین دیپلم و کارشناسی صورت پذیرفت، به گونه‌ای که در این دوره از ادامه تحصیل، ناامید و مشغول کارهای خیاطی در تهران شدم. به همین دلیل، ورودم به دانشگاه با استرس شدید همراه بود که به پایان یافتن آن چندان امیدوار نبودم. با توجه به این‌که تحصیلات قبل دانشگاهم نیز در مکتب روستایی دورافتاده در افغانستان با کمترین امکانات کمّی و کیفی صورت گرفته بود، سال اول و دوم دانشگاه، سخت‌ترین دوره تحصیلاتم بود. بیشتر هم‌کلاسی‌هایم با اطلاعات و شناخت کامل در کلاس‌های درس حاضر می‌شدند، اما برای من همه چیز تازگی داشت. تمام تلاشم در طول دو سال اول تحصیلم، کامل کردن سطح اطلاعات اولیه بود که باید انجام می‌شد. خدا را شکر، توانستم در همان دو سال اول، خود را به سطح هم‌کلاسی‌هایم برسانم و از آن پس به صورت جدّی‌تر، کارهای گروهی را در محیط دانشگاهی با دیگر دانش‌جویان شروع کردیم و به سرانجام رساندیم. به تدریج، با گروه‌های حرفه‌ای‌تر در تلویزیون و سینما و تئاتر آشنا شدم و تجربه‌های عملی به دست آوردم.

kohan yadgar sarzamin azar 2

 6. نخستین واکنش‌های اطرافیان و مخاطبان به حضور شما در عرصه هنر و کارهایی که در آن نقش‌آفرینی می‌کردید، چه بود؟

از نگاه سنتی اکثریت مردم ما، فیلم دیدن و سینما رفتن نوعی هنجارشکنی اجتماعی و اخلاقی تلقی می‌شد و فیلم‌های موزیکال هندی با عقاید مذهبی و سنتی مردم افغانستان تضاد داشت. بنابراین، اولویت‌های آینده هر پدر و مادری برای فرزندانش، تحصیل در رشته‌های پزشکی و فنی بود که خانواده ما هم از این موضوع مستثنا نبود. در نگاه آن‌ها، «بچه فیلم شدن»، ننگ بزرگی بود که سبب می‌شد آن فرد جایگاه اجتماعی خوبی در جامعه به دست نیاورد. همین واکنش‌های آنان سبب می‌شد ساعت‌ها برای خوب و مناسب بودن این رشته تحصیلی با آن‌ها بحث کنم تا توجیه شوند. هم‌چنین تعدادی از روحانیون و دوستانی دیگری که همدیگر را می‌شناختیم، هر از گاهی به شکل‌های مختلف، نارضایتی خود را از انتخابم نشان می‌دادند. برای مثال می‌گفتند: «بچه‌های  فلانی رفته داکتر و اینجینیر شوه، بچه حاجی انور رفته مطربی بخوانه» و از این قبیل حرف‌ها.

kohan yadgar sarzamin azar 3

7. با این حال، شما از این مانع‌تراشی‌ها نترسیدید و اولین بار در چه فیلمی ظاهر شدید؟

اولین حضور من به عنوان بازیگر در سریال «کتاب‌فروشی هدهد»، واکنش‌های مختلف مثبت و منفی در پی داشت. دلیل حضور من در این سریال، کسب تجربه بود که باید با توجه به رشته تحصیلی‌ام انجام می‌شد. بیشتر هم‌کلاسی‌های ایرانی‌ام کمتر فرصت پیدا می‌کردند تا در سال دوم تحصیلی بتوانند وارد فضای حرفه‌ای شوند و این سریال، فرصت طلایی بود که باید تجربه می‌کردم و از دست دادن این فرصت باعث پشیمانی می‌شد.

به جز آن، فضای به وجود آمده از بازنمایی تصویر زندگی مهاجران در سریال‌ها و رسانه‌‌های ایرانی سبب شده بود شخصیت مهاجران تحقیر شود و سیاه جلوه کند. بزرگ‌ترین نگرانی من همین مسئله بود که به محض ورودم و صحبت با خانم مرضیه برومند در این زمینه، بحث‌های مفصلی انجام شد. با پذیرفتن تغییرات در سناریوی سریال، قرارداد کاری امضا شد، اما برخلاف تصور، تغییراتی که باید انجام می‌شد، صورت نگرفت.

kohan yadgar sarzamin azar 4

8.از میان کارهای هنری که در آن‌ها به تجربه دست زده‌اید، کدام یک را بیشتر می‌پسندید؛ نویسندگی فیلم و نمایش‌نامه؛ بازیگری، کارگردانی یا بخش دیگری؟

استعداد بازیگری ندارم. نوشتن فیلم‌نامه و هر از گاهی نمایش‌نامه را نیز تجربه می‌کنم، اما کارگردانی را بیشتر دوست دارم و رشته تخصصی من دردانشگاه هم کارگردانی است.

 

  1. اصلا به فکر تشکیل گروه نمایشی نبودید؟

در طول دوران تحصیلاتم بارها برای تشکیل گروه نمایشی از مهاجرین افغانستانی تصمیم گرفته‌ام، ولی به دلایل زیادی هیچ وقت به انجام چنین امری موفق نشدم.

kohan yadgar sarzamin azar 5

  1. چه آثار هنری را پدید آورده‌اید؟ در هر زمینه‌ای که هست، با نام و توضیح درون‌مایه آن‌ها بیان فرمایید.

در دوره دانشگاهم، کار در نمایش‌های مختلفی را تجربه کردم، آن هم در حوزه کارگردانی، بازیگری، طراحی نور، دستیاری و کار به عنوان مشاور کارگردانان سینما و تلویزیون و تئاتر حرفه‌ای ایران در چندین سریال تلویزیونی ایرانی که بیشتر با هدف تجربه کردن بود. هم‌چنین دستیاری و مشاور کارگردان بودن در فیلم‌های سینمایی حیران و1.2.3…5 و کارگردانی اجرای پرفورمنس «زندگی و رؤیا» که در دانشگاه تهران روی صحنه رفت. مثال دیگر، کارگردانی نمایش «چلیپا» است که به عنوان پایان‌نامه برتر دانشگاه در چهاردهمین جشن‌واره تئاتر بین‌المللی دانشگاهی ایران حضور داشتیم و در سالن مرکزی دانشگاه هنر (سینما تئاتر) روی صحنه رفت. این نمایش با اقتباس آزاد از رمان «هزار خورشید تابان» نوشته خالد حسینی اجرا شد.

کارهای پژوهشی هم در مورد بررسی تئاتر مهاجرت انجام داده‌ام که در فصل‌نامه نمایش دانشگاه به چاپ رسیده است. پژوهش «آیین‌های نمایشی هزاره‌ها در افغانستان» نیز که پروژه پایان‌نامه کارشناسی من بود، هم اکنون آماده چاپ به عنوان کتاب است. فیلم «کهن یادگار سرزمین آزر» هم از دل همین متن پژوهشی ساخته شده است. پژوهشی با عنوان «بازنمایی مهاجرین افغانستانی در سینمای ایران» انجام داده‌ام که در آن، تمام فیلم‌های ساخته شده ایرانی را بررسی کرده‌ام که به شکلی، مهاجرین افغانستانی در آن نقش داشته‌اند و این اثر هم در قالب کتاب کوچکی آماده چاپ است. پروژه پایان‌نامه کارشناسی ارشدم با عنوان «بازنمایی افغانستان در سینمای داستانی ایران» در دست کار است. کارگردانی فیلم «کهن یادگار سرزمین آزر» به عنوان اولین کار سینمایی‌ام همین امسال تمام شد که در آن به فرهنگ آیینی و فرهنگی هزاره‌ها در افغانستان پرداخته شده است.

kohan yadgar sarzamin azar 6

11. کار اخیری که با حضور بازیگران خارجی در تهران اجرا شد، چه نام داشت؟ چه موضوعی داشت؟ پیام آن چه بود؟

اسم آن کار، «آخرین برگ» بود که تلفیقی از نمایش عروسکی، انیمیشن، سینما و تئاتر بود و با حضور بازیگرانی از کشورهای امریکا، کانادا، افغانستان و ایران به کارگردانی محمد برومند از ایران به روی صحنه رفت و موضوع آن، صلح و دوستی بین انسان‌ها بود. در این نمایش، نقش روباتی را بازی می‌کردم که ساخته دست انسان‌هاست و به ویرانی و کشتار بشر دست می‌زند.

kohan yadgar sarzamin azar 7

 12.  فکر ساخت «کهن‌یادگار سرزمین آذر» چه گونه به ذهنتان رسید؟

از سال 1388 موضوع «نمایش‌های آیینی افغانستان» به دغدغه ذهنی‌ام تبدیل شد که با تمرکز روی این موضوع، کارهای پژوهشی را آغاز کردم. در نتیجه این تلاش‌ها، مجموعه مطالبی گردآوری شده  که با عنوان آیین‌های نمایشی هزاره‌ها در قالب کتاب آماده چاپ است. ایده اصلی این فیلم هم از بازسازی و تهیه عکس‌هایی در آمد که برای این کتاب در نظر داشتیم. همین ایده به ساخت یک فیلم مستند تبدیل شد و طرح نوشتن فیلم‌نامه را از دل همین مجموعه پژوهشی برای ساخت این فیلم آغاز کردم.

kohan yadgar sarzamin azar  8

 13.درباره مدت زمان ساخت، عوامل ساخت، موضوع و محتوای این فیلم توضیح دهید.

این فیلم از زمان شروع حدودا یک سال و نیم زمان برد که به صورت مستند بازسازی در شهرک سینمایی دفاع مقدس تهران در لوکیشنی که برای سریال تلویزیونی «یوزارسیف» ساخته شده بود، فیلم‌برداری شد. تلاش کردیم عوامل اصلی این کار همه از افغانستانی‌ها باشد، اما به دلایلی این اتفاق نیفتاد و از تلفیق عوامل ایرانی و افغانستانی استفاده کردیم. نویسندگی و کارگردانی این کار را خودم انجام دادم و تهیه‌کنندگی این کار به صورت مشترک بر عهده من و آقای محمدانور پویا بود. سرمایه‌گذار این کار نیز آقای مهدی حبیبی، از مهاجرین مقیم استرالیاست. فیلم‌بردار، محمد مجلل؛ صدابردار، حامد صمدزاده؛ تدوین، مسعود سفلایی؛ عکاس، فاطمه حسینی؛ مدیر تولید و طراح صحنه، مسعود علی‌شاه؛ دستیار و برنامه‌ریز، مهران شهرآشوب؛ مدیر تدارکات، عباس قهرمانی؛ لباس، سکینه غلام‌علی و سمیه نظری؛ چهره‌پردازی، آزاده مالمیر و مریم غلام‌علی بودند. بازیگران این مجموعه نیز همه از افغانستانی‌های مقیم تهران بودند مانند: سیما حسینی، شاهرخ بی‌کران، علی ضرغام، صحرا کریمی، سلیمه اکبری، طیبه شجاعی، گل‌زاده عرفانی، رسول نبوی، باران شریفی، بشیر نیک‌زاد، عبدالعلی، باقر جعفری، تقی صفری، نصرالله حیدری و ابراهیم حیدری.

موضوع این فیلم، آیین‌ها و رسوم عامیانه هزاره‌ها در افغانستان است که به آیین‌هایی مثل: عروسی، پال‌گیری، نوروز، نمایش‌های عامیانه، چارشنبه سوری، رقص و آوازهای محلی، مراسم عزاداری و… در قالب ساختار داستانی از تولد تا مرگ پرداخته است.

kohan yadgar sarzamin azar  9

  1. وضعیت هنری افغانستان را در بخش‌هایی که خودتان سررشته دارید، چه گونه می‌بینید؟ چه مشکلاتی وجود دارد؟

اساسا هنر به صورت کلی نیازمند استانداردهای فنی و قواعد خاص خود است که در افغانستان هنوز قواعد و ابزارهای استاندارد هنری شکل نگرفته است. هنر باید به عنوان یکی از رشته‌های مهم از دوران کودکی در مدارس و مؤسسه‌های آموزش هنری برای بچه‌ها آموزش داده شود که در افغانستان این مسئله نهادینه نشده است. هنر برای مردم، رشته درجه سوم و چهارم قلمداد می‌شود. نبود نیروهای متخصص و تحصیل‌کرده در زمینه‌های مختلف هنری یکی دیگر از مشکلات فراروی سینما و تئاتر در جامعه افغانستان است. بازار اقتصادی هنری مخصوصا تئاتر و سینما در افغانستان وجود ندارد. بنابراین، وقتی بازار فروش برای اثر هنری وجود نداشته باشد، هنرمند با مشکلات متعددی در زمینه خلق اثر روبه‌رو خواهد شد. در سال‌های اخیر، فعالیت‌های گسترده‌ای در حوزه سینما و تئاتر صورت گرفته، مثل تولید آثار مستند و کوتاه به دست کارگردانان جوان که با حمایت مالی مؤسسه‌ها و نهاد‌های خارجی صورت گرفته است. هم‌چنین برگزاری چندین جشن‌واره سینمایی و تئاتر در داخل افغانستان، نوعی امیدواری را برای صاحبان هنر به وجود آورده است. مشکل اساسی که فراروی بیشتر فیلم‌سازان ما در افغانستان وجود دارد، نبود حمایت دولت و نبود مخاطب برای آثار هنری و نبود ضمانت‌‌های بازگشت سرمایه پولی برای یک فیلم است.

در آثار هنری مخصوصا سینما در افغانستان، از عواملی مثل تهیه‌کننده، سرمایه‌گذار مالی، فیلم‌نامه‌نویس، فیلم‌بردار، صدابردار،گریمور، تهیه‌کننده، مدیر تولید، طراح صحنه و لباس، مدیر تدارکات و… تعریف درستی نشده است، در حالی که در سینمای جهان، هر کدام از این عوامل باید تخصص سینمایی مربوط به همان حوزه را داشته باشند. نبود مخاطب استاندارد برای آثار هنری در داخل افغانستان، نبود فرهنگ فیلم دیدن در میان عامه مردم و خالی بودن جایگاه نقد و تحلیل استاندارد در افغانستان از دیگر مشکلات این عرصه هستند.

1,2,3...5 00

فیلم 5…3و2و1

15. فیلم‌های متعددی درباره افغانستان یا مهاجران افغانستانی در ایران ساخته شده است. چه کاستی‌هایی دارند؟ اگر ویژگی مثبتی هم در برخی از آن‌ها می‌بینید، بیان فرمایید.

در مجموع، از آن‌چه می‌توان بازنمایی مهاجرین در سینمای ایران نامید، چنین باید نتیجه‌ گرفت که در طول تاریخ سینمای ایران، مهاجران در حدود 30 تا 35 فیلم سینمایی به گونه‌ای نقش داشته‌اند. در بیشتر این فیلم‌ها، فلاکت، بیچارگی و سرگردانی افغانستانی‌ها بیشتر مطرح شده است. در بیشتر این فیلم‌ها نیز مهاجرین به عنوان اخلال‌گران امنیت اجتماعی در ایران نمایش داده شده‌اند، مثل: دزد، قاچاقچی مواد مخدر، قاتل و کارگران مفلوک و بیچاره و طبقه فرودست جامعه. هیچ‌گاه شاهد چهره مثبتی از مهاجرین در آثار سینمایی و تلویزیونی نبودیم. اگر هم خواسته‌اند چهره مثبتی نشان دهند، با نگاه ترحم‌آمیز به یک مهاجر بوده است و در هیچ اثر هنری به مشترکات فرهنگی و تاریخی و آیینی دو ملت افغانستان و ایران اشاره نشده است. تحقیر و تمسخر زبان فارسی افغانستان و لهجه‌های افغانستانی‌ها همیشه دست‌آویز سریال‌ها و کمدی‌های سخیف هنرمندان ایرانی قرار گرفته است.

1,2,3...5 0

فیلم 5…3و2و1

 

17. از علاقه‌مندی‌های خودتان به فیلم و سینما و نمایش جهان بگویید. چه بازیگران و چه نویسندگان و چه کارگردان‌هایی را می‌پسندید؟

درحوزه تئاتر، چخوف، ایبسن، مولیر، ساموئل بکت و یونسکو، نویسنده‌های مورد علاقه من هستند. فیلم‌های کلاسیک تاریخی و درام‌های اجتماعی هم موضوعاتی هستند که در سینما به آن‌ها علاقه دارم و فدریکو فلینی، بلاتار، کورو ساوا و اینگماربرگمن، کارگردانان مورد علاقه‌ام هستند.

akharin barg

آخرین برگ

 18. از علاقه‌مندی‌های خودتان به فیلم و سینما و نمایش ایران بگویید. چه بازیگران و چه نویسندگان و چه کارگردان‌هایی را می‌پسندید؟

‌بهرام بیضایی، حاتمی‌کیا و اصغر فرهادی، کارگردان‌های مورد علاقه من در سینمای ایران  هستند. زنده‌یاد خسرو شکیبایی، رضا کیانیان، پرویز پرستویی، نگار جواهریان و گل‌شیفته فراهانی نیز بازیگران محبوب من در سینمای ایران هستند.

chalipa

چلیپا

 19. با کدام کارگردانان و بازیگران ایرانی کار کرده‌اید؟ چه خاطره‌هایی از این ارتباط‌ها دارید؟

رخشان بنی‌اعتماد، مرضیه برومند، محمدرضا فرزین، محمد معیری، تاج‌بخش فناییان، خسرو شکیبایی، فرهاد آییش، رضا کیانیان، سیروس گرجستانی، رضا عطاران، امیرحسین صدیق، محمود بصیری، باران کوثری، محمدرضا اصلانی، همایون ارشادی، لاله اسکندری، علی مصفا، افسانه چهره‌آزاد، محمود پاک‌نیت و… بازیگران و کارگردانان بوده‌اند که با آنان همکاری داشته‌ام.

بهترین تجربه همکاری را با گروه فیلم «حیران» به کارگردانی شالیزه عارف‌پور و تهیه کنندگی رخشان بنی‌اعتماد داشتم و مسائل حرفه‌ای زیادی از رخشان بنی‌اعتماد و خسرو شکیبایی آموختم.

chalipa 2

چلیپا

 

 20. توقع و انتظار شما از نهادهای فرهنگی افغانستانی و ایرانی برای توجه به جنبه‌های هنری فعالیت‌های مهاجران افغانستان در ایران چیست؟

اولین قدم برای رسیدن به پله‌های ترقی و شکوفایی نیروهای مهاجر، تشویق علاقه‌مندان به هنر از سوی همین نهادهای فرهنگی برای فراگیری آموزش‌های درست و استاندارد است. این نهادها می‌توانند زمینه‌های آموزشی و تولید آثار هنری را فراهم کنند.

chalipa 3

چلیپا

 

21.  اگر خاطره تلخ یا شیرینی از سال‌ها کار هنری دارید، بیان فرمایید.

دوران آموزشی من در دانشگاه تهران و سال‌ها تجربه همکاری با فضای حرفه‌ای سینمای ایران  خاطرات زیادی را برایم رقم زده است. از اولین ورود من در فضایی حرفه‌ای به عنوان بازیگر، دستیار و مشاور کارگردان که با هزاران دغدغه و احساس همراه بود، تا واپسین تجربه‌ای که به عنوان اولین کارگردان افغانستانی در سینمای ایران با حرفه‌ای ترین عوامل سینمایی ایران همکاری کرده‌ام، بیشترین خاطرات شیرین را داشته‌ام. بهترین خاطره‌هایم از فیلم «کهن یادگار سرزمین آزر» بود که در این مجموعه، یک سال تجربه مشترک مهاجران افغانستانی با دوستان ایرانی بسیار شیرین و جذاب بود.

heyran

حیران

22. اثر تازه‌ای برای نگارش یا نمایش روی دست دارید؟ در این باره هم توضیح دهید.

در حال حاضر، روی پروژه پژوهشی پایان‌نامه‌ام با عنوان «بازنمایی افغانستان در سینمای داستانی ایران» کار می‌کنم. دو فیلم کوتاه نیز آماده ساخت دارم که یکی به نام «جنین» با موضوع زن و دیگری با موضوع عملیات انتحاری است، ولی به علت نبود بودجه‌های لازم نتوانستم کاری کنم. هم‌چنین در آستانه نوشتن یک فیلم‌نامه و ساخت یک اثر فیلم داستانی بلند با موضوع فرهنگ بومی افغانستان هستم.

kargardani

  1. 23. اگر سخن ناگفته‌ای باقی مانده است، بیان کنید.

حرف دیگری نیست. به امید موفقیت‌های روزافزون برای هنرمندان افغانستان.

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
بستن