چراغ‌داران دانایی در تاریکستان جهل و فاجعه


روح‌الله روحانی  

افغانستان امروز، خراسان دیروز و آریانا یا ایران تاریخی و کهن از دیرباز خاست‌گاه و منزل‌گاه زبان، ادب و هنر پارسی دری و تلاقی‌گاه فرهنگ‌ها و تمدن‌های بزرگ، اندیشه‌ها و باورهای دینی متفاوت بوده است. در شمال و جنوب، شرق و غرب این سرزمین، تمدن‌های باشکوهی روییدند و بالیدند و افغانستان همواره به عنوان نقطه اتصال و پیوند این حوزه‌های تمدنی عمل کرده و همین ویژگی سبب ژرفا و غنامندی بیشتر زبان، اندیشه، ادب و هنر ساکنان این سرزمین شده است.

برخی پژوهش‌گران بر این باورند که نخستین سروده‌های گردآمده در وداها و اوستا در دامنه کوه‌ها و دره‌های باشکوه این سرزمین و در کنار رودخانه‌های خروشان آن سروده شده است. نخستین نقاشی‌های رنگی را نیز انگشتان ظریف و هنرمند ساکنان باستانی افغانستان بر دیوار مغاره‌های کنار مجسمه‌های دوهزاره ساله صلصال و شه‌مامه کشیده‌اند. تو گویی شعر و هنر از آغازگاه تاریخ، همراه و هم‌زاد این مردم بوده است.

مجموع این ویژگی‌ها سبب شده است زبان پارسی به یکی از غنی‌ترین زبان‌های دنیا با دایره واژگانی و ساختاری و ظرفیت و قابلیت وسیع تبدیل شود و شعر فارسی دری چونان خورشیدی تابان در آسمان شعر و ادب جهان بتابد. در این سرزمین، ردّ پای سه آیین بزرگ زرتشت، بودیسم و اسلام را با داشته‌های فکری، هنری و ادبی‌شان می‌توان رصد کرد. البته در دوره اسلامی می‌بینیم که نخستین اشعار فارسی را حنظله بادغیسی سروده و شعر فارسی با رودکی، فردوسی، سنایی، مولانا، ناصر خسرو، بیدل و دیگر بزرگان این سامان اوج گرفته و بر قله شعر جهان نشسته است.

این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت که همواره رشد و پویایی تولیدات انسانی در حوزه‌های هنر، دانش و  اندیشه از دو عامل مهم قدرت سیاسی و اقتصادی اثر می‌پذیرد. تولید ماشین‌های بخار و رونق حمل و نقل دریایی، نقش مهم جاده تاریخی ابریشم را کم‌رنگ کرد و با انتقال مراکز قدرت و ثروت از حوزه جغرافیایی افغانستان به ایران امروزی و هند، افغانستان به سرزمینی متروکه تبدیل گردید و جولان‌گاه قبایل افغان شد. به همین دلیل، شعر، ادب و هنر پارسی نیز در این دیار، آرام آرام مانند دیگر تولیدات فکری، علمی و هنری از رونق باز ماند. افغانستان درگیر کشمکش‌های قومی و خاندانی شد و همین وضعیت، زمینه را برای تاخت و تازهای پی هم مهاجمان بیگانه فراهم آورد. این نابسامانی با فراز و نشیب‌های فراوان تا امروز ادامه یافته و چنین است که دیگر نه مولانایی در بلخ ظهور کرد و نه سنایی در غزنه سر برآورد؛ نه خسروی به یمگان داعیه دارد و نه خواجه‌ای به هرات خوش می‌نشیند و … که مجال شرح این هجران اکنون نیست.

این مقدمه نسبتا طولانی را برای آن نوشتم که بگویم هر نهاد یا مجموعه‌ای که در این دوران سخت و دشوار و در برابر امواج سهمگین توفان وحشت و دهشت؛ شمع شعر، فرهنگ، هنر و ادب را روشن نگاه می‌دارد، کار بس بزرگ انجام می‌دهد. در این میان، اهالی خانه ادبیات افغانستان که در این سال‌های واپسین، چراغ خانه شعر و ادب را در تاریکستان جهل، دهشت‌افکنی و فاجعه، روشن نگاه داشته‌اند، به حقیقت، شایسته قدردانی و تحسین هستند. دیروز اگر غارت ثروت‌های هندوستان، در غرب، به تولید ماشین بخار و انقلابی در صنعت انجامید، در افغانستان، بسترساز جنگ‌های قبیله‌ای و خاندانی بیشتر میان شاه‌زادگان بی‌خردی شد که چراغ دانش و خرد را فراروی خود روشن نگاه نداشتند. امروزه نیز ده‌ها و صدها میلیارد دالر کمک جهانی، نه تنها گرهی از مشکل این قبایل صدرنگ نگشود، که ده‌ها هزار انسان بی‌گناه را با انتحار، انفجار و فاجعه‌آفرینی به کام مرگ فرستاد و افغانستان را هم‌چنان فرسنگ‌ها دور از قافله توسعه و پیشرفت نگه داشت. پس کسانی که در چنین وضعیت دردناکی، آن هم در عالم آوارگی و غربت و در دیار مهاجرت، با کمترین امکانات مالی، اما با بهره‌مندی از وجدان بیدار خویش توانسته‌اند یک دهه فعالیت اثرگذار، مثبت و خالصانه را در راستای تقویت، رشد و بالندگی شعر، ادب، فرهنگ و هنر پارسی به سامان برسانند، بی هیچ تردیدی، سزاوار سپاس و یاری فکری بیشتر هستند.

دوستان فرهیخته و دردمند هم‌وطنم در خانه ادبیات افغانستان، به شما درود می‌گویم که با وجود تمامی تنگناها و مشکلات فراوان توانسته‌اید در این دوره، چنین زیبا و رسا، سخن‌گوی راستین ادب، فرهنگ و هنر افغانستان باشید. این سیاهه ناقابل را به پاس همت بلندتان و گرامی‌داشت تلاش‌های ارزشمند شما نوشتم. به امید سلامتی و توفیق روزافزون یکایک دوستانی که در این سال‌های دشوار و سخت، از جان و دل برای سر پا نگه داشتن خانه ادبیات افغانستان مایه گذاشته‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
بستن