عزادارانی که مظلومانه سوختند

محمدسرور رجایی

حوالی ساعت ٧شب روز چهار‌شنبه ۲۹مهرماه بود. جاده قدیم قم که از باقرشهر می‏‌گذرد، خلوت بود. هنوز به باقرشهر نرسیده بودم که صدای آژیر ماشین‏‌های آتش‏‌نشانی و گشت نیروی انتظامی خیابان‏‌ها را پر کرد و دلهرۀ عجیبی را به جانم انداخت. وارد محدودۀ باقرشهر که شدم، ازدحام عجیبی از آدم‏‌ها و ماشین‏‌ها را دربرابر حسینیۀ «هفتاد‌ودو تن شهدای کربلا» دیدم. دلهره‏‌ام بیشتر شد.

عزادارانی که مظلومانه سوختند

حادثه انفجار داخل حسینیه رخ داده بود. ‌ماموران نجات، سرگرم نجات مجروحان حادثه بودند و هیچ‌کسی هم از اصل ماجرا و عمق فاجعه خبر نداشتند؛ اما قدرت شایعه دهان‌به‌دهان موج بر‌می‏‌داشت. هرکسی چیزی می‏‌گفت. به دو‌سه نفر از تماشاگران تذکر دادم که از شایعه‌پراکنی خودداری کنند و صبر داشته باشند؛ اما انگار با نگاه‏‌هایشان به حرف‏‌هایم می‏‌خندیدند. حوالی ساعت٩ شب وقتی به هیئت «صاحب‏‌الزمان‏(عج)» در یکی دیگر از حسینیه‏‌های مهاجران مقیم باقرشهر رفتم، خبرهای وحشتناکی شنیدم. متاسفانه خبرهای تلخ و باورناپذیر، بیشتر شیوع می‏‌یابد. آن‌شب تمامی مهاجران عزادار افغانستانی با اندوه مضاعفی و همنوا با حادثه‌دیدگان به عزاداری پرداختند. خبر حادثه حسینیۀ مهاجران به رسانه‏‌ها هم رسیده بود. در خبر رسانه‏‌ها، انفجار کپسول گاز به‌علت ‌رعایت‌نکردن اصول فنی و ایمنی، منجر به وقوع حادثه حسینیه مهاجران افغانستان در باقرشهر که بیش از بیست نفر را راهی بیمارستان کرده بود، منتشر شد؛ اما شاهدان عینی انفجار کپسول گاز را قبول نداشتند. ٢۴ساعت بعد از آن حادثۀ تلخ، اطلاعیۀ ازطرف هیئت‌امنا منتشر شد. دلیل حادثه دلخراش، انفجار و آتش‏‌سوزی در هیئت «هفتاد‌ودو تن شهدای کربلا» نشت گاز شهری عنوان شده بود.

۴۶نفر از خادمان و عزاداران هم دچار سوختگی شده بودند که حال برخی‌ها وخیم اعلام شده بود.

حالا چند روز است که از اصل ماجرا می‏‌گذرد. خانواد‏ه‏‌های مجروحان هنوز خود را بازنیافته‏‌اند و در شوک به سر می‏‌برند.

تاکنون پنج نفر از حادثه‌دیدگان هم فوت کرده‏‌اند. این درحالی است که مجروحان در بخش مراقبت‏‌های ویژه بیمارستان‏‌های تهران، بستری شده‏‌اند.

آن‌ها بیشتر از آنکه به فکر سلامتی‌شان باشند، به فکر تامین هزینه‏‌های بیمارستانی‌شان هستند؛ چون مهاجران افغانستانی در ایران، نه‌تنها تحت‌پوشش هیچ بیمه‌ای قرار ندارند، بلکه هزینه‏‌های درمانی‌شان هم به‌صورت آزاد محاسبه می‏‌شوند. از مراسم تشییع‌جنازه جان‏‌باختگان حادثه‏ هم هیچ خبری نیست.

ازجانب‌دیگر تعداد زیادی از مجروحان زنان و کودکان هستند. با توجه به روحیه شکننده آن‌ها در‌برابر چنین ماجرای دلخراشی، اگر به آن‌ها رسیدگی نشود، علاوه‌بر آسیب‏‌های جسمی، لطمات شدید روحی هم به آن‏‌ها وارد خواهد شد.

‌بسیاری از هیئت‏‌های مهاجران افغانستانی در اقدامی انسان‌دوستانه کمک‏‌های مالی را از سوگواران امام‌حسین‌(ع) در روزها و شب‏‌های تاسوعا و عاشورا جمع‌آوری کردند، در عزاداری‏‌هایشان اظهار همدردی کردند و برای شفای عاجل آن‌ها دعا کردند؛ اما ای‏‌کاش ازجانب مسئولان سفارت ما در ایران و نهاد‏های محترم کشور میزبان با آن‌ها اعلام همدردی می‏‌شد.

اگر چنین اتفاقی می‏‌افتاد، آن حس همبستگی و همدلی بیشتر در بین مردم ما تقویت می‏‌شد. این درست است که غمِ هزینۀ درمان آن‏‌ها غم کمی نیست؛ اما نادیده‌گرفتن و‌ هیچ‌پنداشتن مصیبت‌دیدگان عاشورای حسینی، درد بزرگی است که زمان هم آن را از یاد نخواهد برد.

هنوز هم دیر نشده است. هنوز هم کارهای بزرگی برای همدلی بیشتر دو ملت می‏‌توان انجام داد. امیدوارم مسئولان محترم امور، با هماهنگی‏‌های مطلوب با مسئولان محترم بیمارستانی و رفع مشکل احتمالی حقوقی، طرح نویی دراندازند.

امیدوارم جامعه مهاجران افغانستانی نیز برای کمک و حمایت مالی و معنوی دست‌به‌دست هم بدهند و گل لبخند را به لب‏‌های سوخته مجروحان بنشانند.

امیدوارم خادمان و عزاداران کربلای حسین(ع) را که به عشق سوگواری امام‌حسین(ع) و یاران باوفایش، در آتش سوختند، از یاد نبریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
بستن