دل‌تنگی

 مریم احمدی (مزار شریف ـ 1363)

maryam ahmadi (2)
دل‌تنگی

 

با من حرف بزن؛

غمگینم

مثل همین درختِ تکیده‌ی کنار خیابان،

مثل آخرین برگِ بلندترین شاخه

در حال سقوطم.

چگونه است دل‌تنگی

که گاهی دست‌هایم را که می‌گیری

خوش‌حال نمی‌شوند گنجشکان

و زندگی چنان سرد است

که انگار سَرَک‌ها را برف پوشانده باشد.

n00072039-b

می‌گویند کابل سرد است

و هیزمی نیست

که بنشینی در گرمای آتش

دست‌های یخ‌بسته‌ات را

گرم کنی

شعر بخوانی

چای بنوشی.

 

می‌گویم نکند مادرکلانم از سرما مرده باشد

دیشب لباس عروس پوشیده بود در خوابم

و لبخندش آن‌قدر غمگین

که صدای آوازها  به‌سان مرثیه‌ای تکرار می‌شدند.

awesome-beautiful-cold-dream-forever-eyes-Favim_com-243450

غمگینم

مثل همین روزهای سرد لعنتی

و دست‌هایم را

«ها» کردن‌های مداومت گرم نمی‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
بستن