خانه ادبیات افغانستان در داخل و خارج کشور به عنوان یک نهاد مدنی و ادبی اثرگذار پذیرفته شده است
روابط عمومی خانه ادبیات افغانستان: دکتر محمدسرور مولایی، استاد برجسته زبان و ادب فارسی در سخنانی در جشنواره یک دهه کوشش فرهنگی خانه ادبیات افغانستان که عصر شنبه 4 عقرب (آبان) 1392در تالار مهر حوزه هنری تهران برگزار شد، خانه ادبیات افغانستان را نهاد مدنی و ادبی اثرگذار در داخل و خارج کشور قلمداد کرد.
دکتر مولایی با سپاسگزاری از حمایت مركز آفرینشهای ادبی حوزه هنری از تلاشهای فرهنگی مهاجران افغانستان در ایران گفت: «هیچ پاداشی بالاتر از این نیست كه جوانان دیروز كه به خانه ادبیات افغانستان آمدهاند، امروز حرفی برای گفتن دارند و استعدادهایشان پرورش یافته است». وی با خواندن قطعه شعری از مولانا به ده سالگی خانه ادبیات افغانستان اشاره كرد و افزود: «دستاوردهای تلاش در این مركز درباره فرهنگ افغانستان در خور ستایش است. با بررسی كارنامه فعالیتهای خانه ادبیات افغانستان، حاصل كار را با توجه به مشكلات عالم مهاجرت قابل تحسین ارزیابی میكنم. مسئولان این مركز با جزئیات كار آشنا بودند و هر سال در قیاس با سالهای گذشته سنجیدهتر عمل كردند و برنامههای جدیدی را در برآوردن اهداف خانه ادبیات برگزیده و اجرا كردند»
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: «خانه ادبیات افغانستان امروز در داخل کشور و در خارج از آن از جمله در جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نهاد مدنی و ادبی مؤثر پذیرفته شده است. البته این پذیرش که به آسانی به دست نیامده، بلکه هم وظایف خانه ادبیات را به عنوان یک نهاد فرهنگی، سنگینتر و دشوارتر کرده است و هم توقعهای اهالی ادب و فرهنگ و هنر را از آن بالاتر برده است که به آن توقعها باید پاسخهای در خور داده شود». وی در همین زمینه افزود: «در واقع، بخش عمدهای از برنامههای خانه ادبیات افغانستان مانند جشنواره ادبی «قند پارسی»، «جایزه ادبی نوروز»، سلسله بحثهای و نشستهای نقد ادبی «شبهای کابل»، «نقد و بررسی ادبیات امروز افغانستان»، خوانش و نقد شعر و داستان، برگزاری دورههای آموزشی برای بالا بردن دانشهای تخصصی اعضای خانه ادبیات، نمایشنامهخوانی، منقبتخوانی و انواع گرامیداشتها، همه و همه، حرکت به سوی برآوردن آن انتظارات و تحقق هدفها و بالا بردن سطح آگاهی و پاسداری آگاهانه از ادب، فرهنگ و هنر کشور و سرانجام، توقعآفرینی بوده است».
رییس اسبق دانشگاه بامیان درباره افق فراروی تلاشهای خانه ادبیات افغانستان نیز چنین گفت: «اکنون پس از ده سال کار و تلاش پیگیر، خستگیناپذیر و درخشان بایسته است نهاد خانه ادبیات افغانستان به موازات بالاتر رفتن سطح دانش و آگاهی و انتظارها و توقعها به سوی طراحی و اجرای برنامههای جدید گام بردارد. این سخن به آن معنا نیست که برنامههای انجام شده را که به پختگی و اثرگذاری مطلوب رسیده است، به کناری بگذارد، بلکه مراد آن است که با بررسی دقیق آن برنامهها و با توجه به مسیر آینده و خلاقیتهای بیشتر و کشف و پرورش استعدادهای جوانتر، تغییراتی در برخی از آنها وارد کند».
مولایی در ادامه سخنانش، پیشنهادهایی را به مدیران و مسئولان و اعضای خانه ادبیات ارائه کرد و از آن جمله گفت: «خانه ادبیات باید توجه جدّی به جریانشناسی ادبیات امروز در حوزههای شعر، داستان، رمان، نمایشنامه، خاطرهنویسی، فیلمنامهنویسی و نظیر آن را سرلوحه کارهای آینده خود قرار دهد. همچنین من در برنامههای ده ساله خانه ادبیات افغانستان نشنیدم و ندیدم که زمانی و نشستی برای خواندن شاهکارهای ادب کهن اعم از شعر و نثر اختصاص یافته باشد. به باور من و چنانکه تجربه شعر و ادب در دوران معاصر در ایران و افغانستان نشان داده است، کسانی ماندگاری و اثرگذاری بیشتر و توفیق افزونتر داشتهاند که از گنجینه ادب هزار و دو صد ساله فارسی بهرهمندتر بودهاند و آگاهی و دمسازی و انسشان با آن آثار، بیشتر بوده است. این امر به ویژه برای جوانان و میانسالان ما که به سبب نابسامانیهای پی در پی کشور، پیوند خویش را با آثار کهن از دست دادهاند، بسیار ضروری است. به باور من، این تأکید و تکیه بر آثار گرانسنگ ادبیات ارجمند فارسی هیچ تضادی با جریانهای نو و نوآوری و نواندیشی ندارد که هیچ، بلکه میتواند یار و یاور و مددکار نیز باشد. ناگفته پیداست که مسائل امروز ما با آنچه پیشینیان با آن دست و پنجه نرم میکردند، یکی نیست، اما ما برای بهتر بیان کردن اندیشهها و احساسهای خود به تجربههای بیانی و زبان استوار آنان نیازمندیم».
مولایی در بخش دیگری از پیشنهادهایش به خانه ادبیات افغانستان به ضرورت آشنایی اعضای خانه با جریانهای مسلط ادبی در کشور همزبان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری تاجیکستان و نقد و بررسی و معرفی آثار برگزیده آنان اشاره کرد و همین امر را درباره ادبیات جهان نیز صادق دانست. او برگزاری یک دوره بررسی ادبیات جهان و مکتبهای ادبی را در همین عرصه ضروری دانست.
مثنویپژوه برجسته کشور در ادامه افزود: «تعدادی از اعضای خانه ادبیات افغانستان در دانشگاههای جمهوری اسلامی ایران در دورههای عالی کارشناسی ارشد و دکتری ادبیات مشغول تحصیل بوده و هستند و تا آنجا که من اطلاع دارم، بیشتر پایاننامههای آنان درباره ادبیات افغانستان یا یکی از جریانهای آن است. بایسته است خانه ادبیات افغانستان تدبیری بیاندیشید که از این افراد یا افراد دیگری که در این حوزه و در آن دورهها تحصیل کردهاند، دعوت کند تا درباره دستاوردهای پژوهشی خویش در پایاننامههایشان سخنرانی کنند. در واقع، با این کار، اعضای خانه ادبیات و دیگر علاقهمندان، از پژوهشهای انجام شده آگاه میشوند؛ پژوهشی که یک هموطن آنان زمان درازی برای آن صرف کرده است. حیف است که از چنین فرصتهایی، هرچند کمشمار باشد، استفاده نشود».
مولایی با بیان جایگاه خطیر خانه افغانستان به عنوان یک نهاد مدنی مورد توجه و پذیرش گفت: «خانه ادبیات در مسائلی که در حوزه ادبیات و زبانهای رسمی رایج کشور میگذرد، باید بیش از دیگر نهادها هشیار و بیدار باشد و با موضعگیریهای مستدل و منطقی و رهنمودهای عملی و علمی، آن چنانکه در اهداف و اساسنامه این خانه قید شده است، با آنها مقابله کند و به آنچه دیگر پاسداران زبان، ادب و فرهنگ کردهاند و میکنند، بسنده نکند. به همین دلیل، یکی از وظایف خانه ادبیات افغانستان و تمام کسانی که دست و دلشان برای پاسداری از این میراث ارجمند میلرزد و میتپد، مقابله با کاربرد واژگان و اصطلاحات بیگانه با خانواده زبانهای رسمی و رایج کشور است. خواهید گفت انجام دادن این امر مهم بر عهده نهادهای بزرگتری همچون فرهنگستانها و امثال آن است. در پاسخ میگویم که اولا فرهنگستانی در کشور وجود ندارد و در ثانی، نهادهایی مانند خانه ادبیات افغانستان یا انجمنهای ادبی دیگر با پدید آوردن آثار بلیغ و فصیح و شیوا و رسا و اهتمام در به کارگیری واژگان فارسی و گویشهای همخانواده آن و با یاری خواستن از گنجینه پربار واژگان و اصطلاحهای ناب و صیقلخورده و آشنای ادبیات کهن میتوانند در این راه، گامهای اساسی بردارند و در نگارشهای ویژه، این نکته را توضیح دهند و روشن سازند که اگر کاربرد واژگان بیگانه با همین شتاب پیش برود، معلوم است که بر سر یکی از پایههای هویت ملی چه میآید».
بیدلشناس مشهور کشور درباره خطرهایی که زبان فارسی را تهدید میکند، چنین سخن گفت: «همین چند روز پیش، دولت هند امتیاز آشنایی با زبانهای فارسی و عربی را از فهرست امتیازهای استخدام دولتی حذف کرد. اگرچه وقوع چنین چیزی به یاری خداوند و حضور میلیونها فارسیگوی و فارسیوان در افغانستان ممکن نیست، ولی چنانکه میدانیم، گاهگاهی زمزمههایی از قبیل ناتوانی زبانهای ملی و رسمی در آموزش دانش امروز و ضرورت آموزش آنها در برخی از دانشکدهها به زبان انگلیسی شنیده میشود که اگر جدّیتر شود، بعید نیست پسفردا این امر به دورههای تحصیل پایینتر از دانشگاهها یعنی در دبیرستانها و دبستانها تعمیم داده شود. البته پیشرفت کشور هند و تبدیل شدن آن به یکی از هشت کشور بزرگ صنعتی و اقتصادی با زبان انگلیسی که بازمانده استعمار انگلیس است، ارتباط ویژهای ندارد. این پیشرفتها نتیجه چندین ده سال کار و تلاش و برنامهریزی و بهکارگیری افراد کاردان و متخصص و تربیت نیروی انسانی در آن کشور یک میلیارد و چند میلیون نفری بوده است».
محمدسرور مولایی، توجه خانه ادبیات افغانستان را به دیگر زبانهای رایج در قانون اساسی افغانستان یادآوری کرد و افزود: «خانه ادبیات افغانستان برای ادبیات تولید شده در دیگر زبانهای رایج که در قانون اساسی مندرج است، چه تدبیرهایی اندیشه است؟ به نظر این جانب، اگر در آن زبانها، آثاری در خور تولید شده باشد، باید آن آثار، نقد، بررسی و معرفی شود. البته برخی از آن زبانها در داخل و خارج کشور، متولیانی دارند و انجمنهای ادبی و فرهنگی ویژه خود. با این حال، چون عنوان این نهاد، «خانه ادبیات افغانستان» است، اینگونه برنامه ها و توجهها از دیدگاههای گوناگون، سودمند خواهد بود».
این پژوهشگر زبان و ادب فارسی درباره جایگاه فعالیتهای هنری در خانه ادبیات افغانستان به مقولههایی نظیر هنر سینما و هنرهای تجسمی اشاره کرد و گفت: «درباره هنر هفتم یا سینما چه برنامهای دارید؟ آیا در خانه ادبیات افغانستان، بخش ویژهای وجود دارد که در حوزه سینما فعالیت کند یا آنکه این امر به دوستان دیگری که روزگاری در خانه هنرمندان ایران به فعالیت سازندهای دست زده بودند، واگذار شده است؟ به یاد دارم که آقای ناظری در راهاندازی «خانه هنرمندان افغانستان» به ویژه بخش سینمایی آن، تلاشهای پیگیر و مجدّانهای کرد. من از وضع فعالیتها پس از عزیمت آقای ناظری به کشور اطلاع درستی ندارم. شاید گفته شود سینما چون هزینهبردار است و در حال حاضر، خانه ادبیات توان پرداخت آن هزینهها را ندارد، وارد بحث و برنامهریزی در آن باب نشده است. به نظر من، در حوزه نظری سینما که چندان هزینهای ندارد، ولی بسیار سودمند است، فعالیت را میتوان آغاز کرد. نقد و نمایش فیلم و فیلمنامهنویسی و تاریخ سینما و حتا بحثهای نظری کارگردانی و ملحقات آن انجامپذیر است.
در میان مهاجران افغانستانی مقیم جمهوری اسلامی ایران و خود اعضای خانه، کم نیستند افرادی که دارای استعدادهای هنری گوناگون همچون نقاشی، خطاطی، مجسمهسازی و گرافیک و امثال آن هستند و خود آنان یا نزد خود یا با شرکت در کلاسهای آموزشی، آن هنرها را ارتقا دادهاند. کمترین کاری که خانه ادبیات افغانستان میتواند انجام دهد، برگزاری نمایشگاههایی از کارهای آنان در جنب برگزاری جشنوارهها و گرامیداشتها و مراسم اعطای جوایز است.
پیش از این، در آخرین «روایت همدلی»، به آقای رجایی عزیز پیشنهاد کردم که تمهیداتی در نظر گیرد که آنچه در این نشستها خوانده و گفته میشود، اعم از سخنرانی، مقاله و شعر به صورت مکتوب درآید تا ماندگاری و قابلیت انتشار و دسترسی آن افزایش یابد. با توجه به کارنامه درخشان و برنامههای متنوع خانه ادبیات افغانستان، انتشار یک یا چند دفتر یا دست کم دو ششماهنامه که مشتمل بر گزارش برنامههای انجام شده و نام و آثار برگزیدگان در بخشهای شعر و داستان و عکسهایی از مراسم و نمایشگاه جنبی و مقالات و سخنرانیها باشد، ضرورتی تمام دارد و سودمندیهای چندجانبه».
محمدسرور مولایی در پایان سخنان خود با اشاره به تأسیس خانه ادبیات افغانستان در سال 1382گفت: «مدیران و اعضای این مركز از بدو تأسیس تاكنون گام به گام و با دشواری به این نقطه رسیدهاند و بعد از این هم با عزم و اراده و برنامهریزی به سوی برنامههای متعالی گام برمیدارند».