محمدحسین فیاض در حاشیه «شب شعر تبسم»: تلاش شاعران در تداوم جنبش تبسم میتواند مؤثر باشد
شفقنا: شاعران افغانستانی در مراسم «شب شعر تبسم» که شنبه، 12 دی 1394 در سالن مهر حوزه هنری تهران برپا شد، به شعرخوانی پرداختند.
محمدحسین فیاض، شاعر و پژوهشگر در این باره به خبرنگار شفقنا گفت: «این شب شعر با هدف بزرگداشت از مقام شهدای زابل و جنبش تبسم که به طرز بیرحمانهای توسط تروریستها به شهادت رسیده بودند، برگزار شده است. یکی از راههای حفظ جنبشها میتواند انعکاس اینگونه حرکتها در ادبیات و اشعار شاعران باشد».
فیاض در ادامه بیان داشت: «مجاهدین در راستای دفاع از خاک و وطن تلاش میکنند و چه بسا خونشان در راه دفاع از جان و ناموس مردم ریخته میشود. وظیفه شاعران و نویسندگان است که این جانفشانیها را در قالب ادبیات حفظ کرده و به نسلهای بعدی برسانند».
فیاض با اشاره به تاریخچه شعر دادخواهی بیان داشت: «در افغانستان، از زمان مشروطیت، شعر دادخواهی وجود داشته است. در دهه 40، بخش وسیعی از اشعار علامه شهید سید اسماعیل بلخی را اشعار دادخواهی ایشان تشکیل میدهد. همچنین در زمان انقلاب اسلامی افغانستان، شعر دادخواهی را تحت عنوان شعر مقاومت میبینیم».
وی در ادامه بیان داشت: «این جریان تا جنبش عدالتخواهی به رهبری استوانه استقامت، رهبر شهید مزاری ادامه دارد و بعد از شهادت بابه مزاری باز هم ما شاهد شکلی جدید از شعر دادخواهی هستیم که عمق بیشتری را به خود گرفته و به مضامین اجتماعی و دردها و رنجهای مردم اشاره دارد».
این پژوهشگر حوزه تاریخ و ادبیات گفت: «در سالهای اخیر که تبعیضها بیشتر شده و مردم بیگناه بیدلیل کشته میشوند، میبینیم که شعر دادخواهی شدت بیشتری گرفته است. تلاش شاعران در این زمینه میتواند در تداوم جنبشها مؤثر باشد و نسلهای آینده را با اهداف جنبش و حرکت در راه شهدا آشنا سازد».
شایان ذکر است که دکتر محمدسرور مولایی و دکتر صادق دهقان نیز با حضور در این شب شعر درباره جنبش تبسم، ادبیات مقاومت و شعر دادخواهی سخن گفتند. علی یعقوبی، علیمدد رضوانی، محمدسرور رجایی، تهماسبی خراسانی، مهدی احمدی، سارا محمدی، محمدحسین فیاض و محمدرحیم محشر از جمله شاعرانی بودند که در این مراسم شعر خواندند.
محمدسرور رجایی، یک تن از شاعران افغانستانی معاصر، شعر زیر را در این مراسم خواند :
شهر پر از نور، شهر چراغان
شهر پر از یاد، یادِ شهیدان
شهر پر از حرف، حرف شقایق
گل، گُلِ فریاد؛ گل، گُل عصیان
پنجره شد سبز، پنجره شد سرخ
حنجره شد باغ، باغِ گلافشان
باغچه رویید از رگ گردن
رود خروشید از نَمِ مژگان
تار گلوبند پاره شد از کین
ریخته یاقوت، ریخته مرجان
روح تو بخشید جان به تبسم
خون تو پاشید گل به خیابان
محمدحسین فیاض نیز شعری به شهدای زابل تقدیم کرد :
زابل، نشان گرفته دعای بریده را
در گوش ما رساند صدای بریده را
کودک میان دست دو جلاد بال زد
هق هق کنان کشید «خدا»ی بریده را
مردی از آن گرفت و به دنیا روان نمود
عکس همیشه خونیِ نای بریده را
اینک تمام پنجرهها چشم دوختند
تا ما کجا بریم نوای بریده را