مجید قیصری؛ داور بخش داستان جشن‌واره «قند پارسی»: رسالت جشن‌واره قند پارسی، تقویت انگیزه نوشتن برای نویسندگان جوان است

گفت‌‌وگو از: محمدعلی سرابی

majid qeysari

نخستین بار با آثار ادبی به ویژه داستانی افغانستان چه گونه آشنا شدید؟

اولین بار با خواندن داستان‌های آصف سلطان‌زاده با ادبیات داستانی افغانستان آشنا شدم. بعد کارهای محمدحسین محمدی را خواندم. به صورت پراکنده هم برخی آثار داستانی نویسندگان افغانستان را در مجله‌های ادبی می‌خواندم. چند سالی است که در جشن‌واره‌ای که برای طلاب برگزار می‌شود، گاهی آثار داستانی برخی افراد را برای داوری می‌فرستند که در آن‌جا هم پی‌گیر ادبیات داستانی افغانستان می‌شوم، ولی در جشن‌واره قند پارسی با حجم خوبی از آثار نویسندگان جوان افغانستان آشنا شدم.

 

با توجه به این‌که داور هفتمین جشن‌واره ادبی قند پارسی هستید، تصورتان از ادبیات افغانستان، قبل و بعد از جشن‌واره چه تغییری کرده است؟

آثار آصف سلطان‌زاده و محمدحسین محمدی در ادبیات فارسی، پرمایه، استخوان‌دار و جدّی هستند. به طور طبیعی، توقع نداشتم آثاری که به جشن‌واره قند پارسی می‌رسند، در آن سطح باشند، ولی تا حدودی، تصور و نیاز مرا به خوانش داستان کوتاه افغانستان برآورده کردند.

نکته مهمی که در بخش داستانی جشن‌واره قند پارسی جلب توجه می‌کند، حضور زنان است. دنبال نگاه زنانه بودم تا ببینم زنان نویسنده افغانستانی به افغانستان و جهان افغانستانی چه گونه نگاه می‌کنند. تا کنون فقط نگاه مردانه و خشونت‌ را دیده بودم. در این جشن‌واره، حضور پررنگ راویان زن را از نگاه به متن می‌شد فهمید که تازگی داشت.

 

سطح آثار رسیده به دبیرخانه هفتمین جشن‌واره ادبی قند پارسی را چه گونه یافتید؟

تعداد آثار شاخص و نویسنده مستحکم و شش‌دانگ کم بود، ولی نکته ارزش‌مند آن است که می‌توان امیدوار بود با نسلی از داستان‌نویسان جوان افغانستان روبه‌روییم که مشتاق کوشش و عرضه کردن آثار هستند و این امر نویدبخش آینده خوبی برای ادبیات افغانستان است. انتشار کتاب داستان بانو تینا محمدحسینی به نام «برادرم، رمضان» نیز نشان می‌دهد در این دهه قرار است صدای زنان بلند شود و سلطه فضا و صدای مردانه بشکند.

 

با توجه به حضور سی ساله مهاجران افغانستان در ایران، چه تعاملی میان اهل فرهنگ دو کشور برقرار بوده است؟ چه نیازی به این تعامل بوده است؟ آیا اثری دارد؟

در گذشته‌ها بین نویسندگان تعامل وجود داشته، ولی دورادور بوده است. برگزاری چنین جشن‌واره‌هایی که تعامل را زیاد می‌کند، به سازمان‌دهی و تشکل نیاز دارد. خانه ادبیات افغانستان وظیفه دارد این فضای تعاملاتی دوطرفه را ایجاد کند تا نویسندگان افغانستانی و ایرانی با هم بیشتر رابطه برقرار کنند. اشتیاق از سوی دو طرف وجود دارد، ولی شاید جنبه فردی دارد. این در حالی است که نشست جمعی اثرگذارتر است. وقتی آثار همدیگر را نمی‌بینیم و نمی‌شنویم، تعاملی هم برقرار نمی‌شود.

 

برگزاری جشن‌واره قند پارسی در دیده شدن آثار فرهنگی این تعامل چه نقشی دارد؟

اگر همین جشن‌واره قند پارسی هم نباشد، دیگر من نمی‌توانم بفهمم که این تعداد نویسنده افغانستانی دارند می‌نویسند. برگزاری جشن‌واره قند پارسی سبب می‌شود انگیزه نویسندگان زیاد شود؛ چون می‌دانند که نویسندگان حرفه‌ای آثارشان را می‌بینند و نظر می‌دهند. دیدن آثار متقابل انگیزه نوشتن را افزایش می‌دهد. رسالت جشن‌واره قند پارسی، تشویق نوقلمان است تا انگیزه نوشتن را در آن‌ها تقویت کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
بستن