علی یعقوبی، شاعر معاصر افغانستان: برای پایهریزی درست زیرساختهای فرهنگی افغانستان باید چارهای اندیشید
علی یعقوبی، شاعر معاصر افغانستان:
برای پایهریزی درست زیرساختهای فرهنگی افغانستان باید چارهای اندیشید
گفتوگو از: زهرا یوسفی
اشاره
علی یعقوبی در سال 1352 در شهر کابل دیده به جهان گشود و در سال 1361 به ایران مهاجرت کرد و در رشته مهندسی متالورژی به تحصیل پرداخت. از سال 1372 با گروهی از شاعران و نویسندگان افغانستانی و ایرانی آشنا شد و سرودن شعر را آغاز کرد. اشعار یعقوبی تا کنون به صورت پراکنده در نشریات متعدد مهاجران منتشر شده و مقالههایی در زمینه فرهنگ، ادب، سیاست و موضوعهای تخصصی مربوط به آموزش و پرورش و نیز کتابی در مورد داستان آدم و فرزندانش از وی به چاپ رسیده است. او مدتی به عنوان دبیر آموزش و پرورش مشغول به کار بوده است و در حال حاضر نیز به عنوان مدیر مجموعهای آموزشی فعالیت میکند.
علی یعقوبی، نخستین کسی است که نشستهای ادبی ویژه شعر و قصه مهاجران افغانستان را در تهران ساماندهی کرد. همین نشستها هم اکنون در قالب نشستهای هفتگی خانه ادبیات افغانستان در حوزه هنری برگزار میشود. یعقوبی از شاعران پیشگام مهاجرت و اعضای اولیه خانه ادبیات به شمار میرود. در یکی از روزهای برگزاری بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، علی یعقوبی، مهمان غرفه خانه ادبیات افغانستان بود که با وی از هر دری سخن گفتیم.
امسال افغانستان، مهمان ویژه نمایشگاه بینالمللی کتاب است. به نظر شما این رویداد تا چه اندازه اثرگذار است؟
حضور افغانستان در این سطح خیلی مفید است. حتما برنامههایی که در این ده روز به نام افغانستان در نمایشگاه کتاب برگزار میشود، سبب خواهد شد تا مخاطبان ایرانی این برنامهها با واقعیتهای بیشتری روبهرو شوند. این امر باعث ایجاد ارتباط بیشتر و کاملتری بین مردم افغانستان و ایران و بهبود فضای فرهنگی افغانستان میشود.
شکل گرفتن ملت و کشور، یک هدف نیست، بلکه ابزاری است که برای به دست آوردن آزادی، امید، صلح و زندگی که اهداف ما هستند، باید به کار گرفت. ما باید یک ملت باشیم و برای من سخت است که افغانستان، خودش را با چند چهره نشان دهد. حالا که چنین موقعیتی در اختیار افغانستان قرار گرفته است، قشر فرهنگی که برگزارکننده این برنامهها هستند، باید خود را از مزرهای قومیتگرایی رها کنند تا بتوانند در دل مردم بیشتر جا کنند؛ زیرا قشر فرهنگی برای مردم بسیار عزیز و قابل احترام است.
درباره برنامههایی که قرار است در این دهه در نمایشگاه کتاب برگزار شود، چه نظری دارید؟
تا آنجا که از عنوان برنامههای مورد نظر برگزارکنندگان به صورت کلی آگاه شدهام، محتوا و درونمایه برنامهها خوب است. البته ضعف مدیریتی در برگزاری برنامهها و نیز ساماندهی غرفههای مربوط به افغانستان دیده میشود. متأسفانه دقت و نظم کافی نداریم. برای نمونه، غرفه انجمن دوستی ایران و افغانستان را دیدم. در آنجا کتابهایی را عرضه میکردند که با عنوان غرفه هیچ سنخیتی نداشت. به صورت طبیعی، در این غرفه باید کتاب و آثاری نمایش داده شود که نشاندهنده دوستی بین دو کشور باشد. کتابهای تاریخی، هنری، ادبی و فرهنگی یا کتابهای آموزشی و درسی مشترک که میتواند دوستی، اشتراکات و سابقه دیرینه ما را نشان دهد، باید عرضه میشد که چنین نبود.
شما بر مدیریت برنامهها تأکید دارید. حتما میدانید که کسانی که اکنون در این غرفهها فعالیت میکنند، داوطلبانه حضور دارند و ممکن است کاملا با آموزههای مدیریتی چنین فضاهایی آشنا نباشند. این ضعف را چگونه میتوان برطرف کرد؟
مدیریت، فن است. برای آموختن و اجرای فن باید به سراغ ابزارهای مدیریتی برویم. شایسته آن است که نهاد فرهنگی را فرد و شخصیت فرهنگی اداره کند. هر قدر مسئول نهاد فرهنگی در حوزه فرهنگی تحت مدیریت خود کارشناس و باتجربه باشد، باید از فنون مدیریتی هم آگاه شود. این شاید ایدهآل باشد و در فضایی که ما مهاجران داریم، بسیار سختگیرانه نمود پیدا کند، ولی حرف من این است که باید تلاش کنیم وقتی چنین موقعیت و فضایی در اختیار ما قرار میگیرد، دست کم از آن درست بهره بگیریم. این هم تنها وقتی ممکن است که از قبل به این مورد فکر کنیم.
اگر منصفانه انتقاد کنیم، میدانیم که بیشتر کسانی که در این فضا مشغول کار و خدمت هستند، شغلشان، غرفهداری و مدیریت چنین فضاهای فرهنگی و تجاری نیست. همین که با همه ضعفها چنین برنامهها و کارهایی را انجام میدهند، باز قابل قدر است. با این حال، حرف من آن است که غرفهداران و مسئولان غرفهها و برگزارکنندگان برنامههای چنین نمایشگاه بزرگی، نماد کشور ما هستند. مخاطبان هم ما را نماینده فرهنگمان میبینند و به مشکلات و حاشیهها توجه نمیکنند. پس در برابر کاری که مسئولیت آن را به عهده میگیریم، باید پاسخگو باشیم و وقت صرف کنیم تا اعتبارمان زیر سؤال نرود.
وضعیت فرهنگی اهل فرهنگ و هنر و ادبیات مهاجران را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت فرهنگی مهاجران نسبت به سالهای پیش، بهتر شده است. با این حال، مسئولان اجتماعی و فرهنگی میزبان باید در دیدگاه خود در مورد فعالیتهای فرهنگی میان دو کشور که آن را از روی لطف و کرم و بزرگواری خویش میدانند، تجدیدنظر کنند و نگاهی برابر داشته باشند. به یقین، سرمایهگذاری در بخش فرهنگی باعث تبادل فرهنگی و تبلیغات دو سویه خواهد شد و به نفع هر دو کشور است.
وضعیت فرهنگ، ادب و هنر در داخل کشور در مقایسه با دنیای مهاجرت چگونه است؟
استعدادی ذاتی بین مردم افغانستان در حوزه فرهنگی هست که در صورت فراهم شدن بستر مناسب میتوانند مسیر بازسازی فرهنگی را به خوبی بپیمایند. با این حال، زیرساختهای فکری و فرهنگی در کشور ما هنوز ساخته نشده است. برای پایهریزی این زیرساختها در افغانستان باید چارهای بیاندیشیم. متأسفانه در افغانستان، قومگرایی در همه جنبهها حاکم است. حتی اگر افرادی به نام فرهنگی و روشنفکران فرهنگی فعالیت میکنند، نهایت سخنان و دغدغهشان در حوزه قومیت خودشان جای میگیرد و از آن بیشتر بازتاب ندارد. به همین دلیل، اگر زیرساخت فرهنگی کشور ما از اول ساخته نشود و این وضعیت قومگرایانه اصلاح نشود، چندان نمیتوان به بهبود وضعیت فرهنگی کشور امید بست.
خود شما از اعضای قدیمی و همکاران همیشگی خانه ادبیات افغانستان بودهاید. درباره بازتاب فعالیتهای خانه در سطح جامعه چه نظری دارید؟
بیتردید، عملکرد خانه ادبیات افغانستان در طول یک دهه گذشته عالی بوده است. خانه ادبیات، کارهای مهمی انجام داده است که بیشتر آنها در عرصه فرهنگ و ادب کشور ما به بِرَند تبدیل شدهاند، مثل قند پارسی، شبهای کابل، روایت همدلی، جایزه نوروز، فرخار و روایت. با این حال، من بیشتر نگران سالهای آینده هستم؛ زیرا با رشد و گسترش فعالیتها و ظهور چهرههای تازه در عرصه ادبیات روبهرو خواهیم شد و بلوغ دیگری در برند و افراد ایجاد خواهد شد. به طور طبیعی، انتظارات مخاطبان هم بالاتر میرود. اگر مدیریت مناسب و نیرومندی داشته باشیم، میتوانیم دریچههایی را که تا کنون خانه ادبیات در فضای فرهنگی کشور گشوده است، به درستی باز نگه داریم و دریچههای تازهای هم بیافزاییم. در مقابل، ضعف مدیریتی به جز پیآمدهای منفی که دارد، سبب میشود مشکلات اعتباری در برنامههایمان نیز به سمت خود ما برگردد.