عزادارانی که مظلومانه سوختند
حوالی ساعت ٧شب روز چهارشنبه ۲۹مهرماه بود. جاده قدیم قم که از باقرشهر میگذرد، خلوت بود. هنوز به باقرشهر نرسیده بودم که صدای آژیر ماشینهای آتشنشانی و گشت نیروی انتظامی خیابانها را پر کرد و دلهرۀ عجیبی را به جانم انداخت. وارد محدودۀ باقرشهر که شدم، ازدحام عجیبی از آدمها و ماشینها را دربرابر حسینیۀ «هفتادودو تن شهدای کربلا» دیدم. دلهرهام بیشتر شد.

حادثه انفجار داخل حسینیه رخ داده بود. ماموران نجات، سرگرم نجات مجروحان حادثه بودند و هیچکسی هم از اصل ماجرا و عمق فاجعه خبر نداشتند؛ اما قدرت شایعه دهانبهدهان موج برمیداشت. هرکسی چیزی میگفت. به دوسه نفر از تماشاگران تذکر دادم که از شایعهپراکنی خودداری کنند و صبر داشته باشند؛ اما انگار با نگاههایشان به حرفهایم میخندیدند. حوالی ساعت٩ شب وقتی به هیئت «صاحبالزمان(عج)» در یکی دیگر از حسینیههای مهاجران مقیم باقرشهر رفتم، خبرهای وحشتناکی شنیدم. متاسفانه خبرهای تلخ و باورناپذیر، بیشتر شیوع مییابد. آنشب تمامی مهاجران عزادار افغانستانی با اندوه مضاعفی و همنوا با حادثهدیدگان به عزاداری پرداختند. خبر حادثه حسینیۀ مهاجران به رسانهها هم رسیده بود. در خبر رسانهها، انفجار کپسول گاز بهعلت رعایتنکردن اصول فنی و ایمنی، منجر به وقوع حادثه حسینیه مهاجران افغانستان در باقرشهر که بیش از بیست نفر را راهی بیمارستان کرده بود، منتشر شد؛ اما شاهدان عینی انفجار کپسول گاز را قبول نداشتند. ٢۴ساعت بعد از آن حادثۀ تلخ، اطلاعیۀ ازطرف هیئتامنا منتشر شد. دلیل حادثه دلخراش، انفجار و آتشسوزی در هیئت «هفتادودو تن شهدای کربلا» نشت گاز شهری عنوان شده بود.
۴۶نفر از خادمان و عزاداران هم دچار سوختگی شده بودند که حال برخیها وخیم اعلام شده بود.
حالا چند روز است که از اصل ماجرا میگذرد. خانوادههای مجروحان هنوز خود را بازنیافتهاند و در شوک به سر میبرند.
تاکنون پنج نفر از حادثهدیدگان هم فوت کردهاند. این درحالی است که مجروحان در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای تهران، بستری شدهاند.
آنها بیشتر از آنکه به فکر سلامتیشان باشند، به فکر تامین هزینههای بیمارستانیشان هستند؛ چون مهاجران افغانستانی در ایران، نهتنها تحتپوشش هیچ بیمهای قرار ندارند، بلکه هزینههای درمانیشان هم بهصورت آزاد محاسبه میشوند. از مراسم تشییعجنازه جانباختگان حادثه هم هیچ خبری نیست.
ازجانبدیگر تعداد زیادی از مجروحان زنان و کودکان هستند. با توجه به روحیه شکننده آنها دربرابر چنین ماجرای دلخراشی، اگر به آنها رسیدگی نشود، علاوهبر آسیبهای جسمی، لطمات شدید روحی هم به آنها وارد خواهد شد.
بسیاری از هیئتهای مهاجران افغانستانی در اقدامی انساندوستانه کمکهای مالی را از سوگواران امامحسین(ع) در روزها و شبهای تاسوعا و عاشورا جمعآوری کردند، در عزاداریهایشان اظهار همدردی کردند و برای شفای عاجل آنها دعا کردند؛ اما ایکاش ازجانب مسئولان سفارت ما در ایران و نهادهای محترم کشور میزبان با آنها اعلام همدردی میشد.
اگر چنین اتفاقی میافتاد، آن حس همبستگی و همدلی بیشتر در بین مردم ما تقویت میشد. این درست است که غمِ هزینۀ درمان آنها غم کمی نیست؛ اما نادیدهگرفتن و هیچپنداشتن مصیبتدیدگان عاشورای حسینی، درد بزرگی است که زمان هم آن را از یاد نخواهد برد.
هنوز هم دیر نشده است. هنوز هم کارهای بزرگی برای همدلی بیشتر دو ملت میتوان انجام داد. امیدوارم مسئولان محترم امور، با هماهنگیهای مطلوب با مسئولان محترم بیمارستانی و رفع مشکل احتمالی حقوقی، طرح نویی دراندازند.
امیدوارم جامعه مهاجران افغانستانی نیز برای کمک و حمایت مالی و معنوی دستبهدست هم بدهند و گل لبخند را به لبهای سوخته مجروحان بنشانند.
امیدوارم خادمان و عزاداران کربلای حسین(ع) را که به عشق سوگواری امامحسین(ع) و یاران باوفایش، در آتش سوختند، از یاد نبریم.