محمدکاظم کاظمی؛ نماینده وجدان بیدار ادبیات افغانستان در مهاجرت

محمدصادق دهقان

 خانه ادبیات افغانستان افتخار دارد که در ارج‌گذاری به پیش‌گامان فرهنگی و ادبی افغانستان پیش‌قدم بوده است و چه زیباست که یک دهه پیش، جشن‌واره «قند پارسی» را با نکوداشت محمدکاظم کاظمی آغاز کردیم و اکنون در آستانه گرامی‌داشت تلاش‌های استاد محمدواصف باختری هستیم.

 چرا کاظمی را باید ارج نهاد؟

نسل فرهنگیان ایرانی در دهه 40 و 50 خورشیدی، افغانستان را بیشتر با استاد خلیل‌الله خلیلی می‌شناختند که در ایران، حضوری سنگین و رنگین داشت. نسل فرهنگیان ایرانی در دهه 60 به این سو، افغانستان را بیشتر با محمدکاظم کاظمی می‌شناسند و به یقین، اثرگذاری وی به مراتب، بیشتر از استاد خلیلی بوده است که در ادامه، نمودهایی از این حضور ماندگار را برمی‌شمارم. در همین آغاز باید بگویم کاظمی، پاکیزه‌خو، پاکیزه‌گو، پاکیزه‌نویس و نیکوپرداز است و عنصر «آگاهی» در همه جنبه‌های زندگی‌اش حضور دارد و این‌ها دست به دست هم داده‌اند تا کاظمی در همه جنبه‌ها، «ویژه» باشد.

پژوهش ناب و نو

کاظمی، پژوهشگری است گزیده‌جو، نیاز‌سنج و نوگرا که پژوهش‌هایش همگی درون‌مایه‌ای ژرف دارند و به یکی از نیازهای واقعی جامعه فرهنگی پاسخ می‌گویند. بسیاری از نوشته‌های کاظمی در شمار نخستین‌های پژوهش در آن زمینه قرار می‌گیرند. نوشته‌هایش در معرفی پیش‌گامان شعر نو و آزاد در افغانستان یا مقاله‌هایش در نقد و معرفی آثار اهل قلم و بحث‌های گوناگون ادبی، راه‌گشای پژوهش‌های بیشتر شده‌اند. پژوهش‌های کاظمی به دلیل بهره‌مندی از ویژگی‌های یادشده اثرگذاری دامن‌گستری داشته است که در فرصتی مناسب باید به آن پرداخت.

با این وصف، یکی از قلمرو‌های پژوهشی‌اش، بیدل‌شناسی است. سوک‌مندانه، سبک هندی به دلیل نافهمی‌ها و کژفهمی‌هایی در ایران نادیده گرفته می‌شد که استاد شفیعی کدکنی کوشید از این آیینه زنگار برگیرد و البته تا فهم درست آن راه درازی باید پیمود. در این میان، کاظمی، کلید ره‌ یافتن به زیبایی‌های این سبک را در اختیار همگان قرار داد و با انتشار دست‌رنج دو دهه خویش در زمینه بیدل‌شناسی در قالب گزیده‌های دل‌پسند و آسان‌خوان بیدل، راه را هموار کرد. به دیگر سخن، او با این آثارش، سنت بیدل‌گرایی را که در افغانستان دیر پاییده، زنده نگاه داشته و در ایران هم گسترش داده است.

آموزش بی چشم‌داشت

کاظمی، آموزگاری سخاوت‌مند است و چشم‌تنگ و دست‌تنگ نیست. از زمانی که در مشهد، به طور مستقیم، نسل جوان شاعران و نویسندگان را آموزش داده است تا کنون که کتاب‌هایش همه جا رفته‌اند، خوان دانش او گسترده است. «روزنه» ادبی که او در آموزش شعر فارسی گشود، چندین نسل از شاعران و نویسندگان را در ایران و افغانستان پرورانده است. در زمانه‌ای که دکان‌داران بی‌بضاعت فراوانی در بازار ادبیات، بساط پهن می‌کنند، ویژگی برجسته این آموزگار بی‌ ادعای ادبیات آن است که اهل غل و غش در معامله نیست و جنس بدل به خریداران عرضه نمی‌کند و اهل دکان‌‌داری و مریدپروری نیست.

 خبره‌گی در چاپ و نشر و ویرایش تخصصی

اگر از بیان این‌ درد جان‌کاه بگذریم که هنوز نقش «ویرایش» در ادبیات فارسی در ایران و افغانستان شناخته نشده و جایگاه «ویراستار» نادیده گرفته می‌شود؛ کاظمی با پرداختن تخصصی به حرفه «ویرایش»، آثار فراوانی را زنده کرده است. آثاری که او ویرایش و تصحیح کرده است، با وجود اهمیت فراوانشان، به دلیل چاپ‌های قدیمی و نامتناسب، چندان آسان‌خوان نبودند و تنها ید بیضای ویراستاری چون کاظمی توانست آن‌ها را احیا کند و به قفسه کتاب‌خانه‌های اهل کتاب بیافزاید. به استناد بیش از یک دهه تجربه ویرایش می‌توانم بگویم تنها کسی می‌تواند در این رشته دوام بیاورد که واقعا عاشق باشد، وگرنه آنان که دغدغه‌های دیگر داشته باشند، دیر یا زود از این حرفه کنار می‌کشند، ولی کاظمی مانده و کارهای ماندگار کرده است.

کاظمی در زمینه مشاوره چاپ و نشر حرفه‌ای و بخش‌های فنی نظیر صفحه‌آرایی، نمونه‌خوانی و حروف‌نگاری نیز کارشناسی خبره، دقیق و نکته‌سنج است. امید است نوشته‌هایشان در این عرصه به زودی در دسترس علاقه‌مندان قرار گیرد.

بهره‌مندی از فن‌آوری‌های روز

کاظمی یکی از پیش‌گامان بهره‌گیری از ابزارهای الکترونیک و فن‌آوری‌های ارتباطی است. او یکی از نخستین کاربران فعال افغانستانی در عرصه وبلاگ‌نگاری فارسی بود و هنوز هم هست. وبلاگ و صفحه‌های اینترنتی کاظمی، منبع ارزش‌مندی از آموختنی‌های ادبی و فرهنگی در زمینه نگارش و ویرایش، شعر و ادب پارسی، نقد ادبی و بیدل‌شناسی است.

پاس‌داری از کرامت انسانی

کاظمی برج عاج‌نشین نبوده و نیست. کاظمی همیشه در بیان مشکلات اجتماعی سرزمین مادری‌اش و نیز برای دفاع از حقوق پای‌مال شده مهاجران افغانستان در ایران سینه سپر کرده و سخن گفته است. در اثرگذاری فراوان مثنوی «پیاده آمده بودم» همین بس که شاید نخستین و یگانه اثر اعتراضی بود و هست که هم­دردی شمار گسترده­ای از اهل فرهنگ و مردم عادی را برانگیخت و ورد زبان‌ها شد و خاطره جمعی ماندگاری را برای یک نسل از مهاجران و میزبانان رقم زد. بارها از دوستان هم­زبان شنیده­ام که افغانستان را از دریچه همین مثنوی شناخته­اند. هنوز هم شعرهای کاظمی، آیینه تمام‌نمای اعتراض اجتماعی است و هم‌چنین هر جا مشکل و کج‌سلیقگی در برخورد با مهاجران رخ می‌دهد، کاظمی با زبان رسای خود، نارواهایی را که بر آنان می‌رود، در رسانه‌ها بیان می‌کند و خواهان انصاف‌ورزی می‌شود.

به جز این، بارها دیده‌ایم فراخوانی از کاظمی در دنیای نت یا گاهی فقط از طریق پست الکترونیکش منتشر شده و خواستار یاری‌رسانی مالی برای برطرف کردن مشکل فلان شاعر یا نویسنده یا نیازمندی بی نام و نشان است. همانا او یکی از مصداق‌های کرم‌داران بی‌ دِرَم عالم است. «کرم‌داران عالم را درم نیست؛ درم‌داران عالم را کرم نیست».

پاکیزه‌خویی

به استناد نزدیک به یک دهه بهره‌مندی از موهبت همکاری‌های مستقیم و غیر مستقیم با کاظمی این‌ ویژگی‌ها را در رفتارش دیده‌ام که می‌گویم پاکیزه‌خوست: رعایت اخلاق حرفه‌ای در عرصه‌های آموزش، پژوهش و نشر، نظم رفتاری، خوش‌قولی، سپاسگزاری و راهنمایی‌ و مشورت‌های بی‌دریغ. نظم رفتاری‌اش در سَخته و پخته نویسی و انسجام ساختاری آثارش نیز هویداست. هم‌چنین هر جا که به حضورش نیاز بوده، بی‌پیرایه حضور یافته است. در موردهایی نیز که گاهی فضا گل‌آلود شده و نارواهایی به او گفته‌‌اند، هرگز زبان به ناروا و ناسزا نیالوده و به تمام معنا، «کاظم» بوده است. صمیمیت و مهربانی انسانی‌اش نیز درآمیخته با لهجه سُتره پارسی‌اش، بسیاری را به خود جذب می‌کند.

به همه دلیل‌هایی که برشمردم، کاظمی را می‌توان «نماینده وجدان آگاه و بیدار ادبیات پارسی افغانستان به ویژه در قلمرو مهاجرت»، پاس‌دار خستگی‌ناپذیر «دُرِّ لفظ دَری» و «گنجینه ارج‌مند اخلاق انسانی» دانست. استاد، دیر زی؛ که ما به تو مشتاقیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
بستن