مخواه یک نفس از جلوه‌ات، جدا باشیم

داغ / علی یعقوبی

هزار داغ بر آیینه گر خطا باشیم

مخواه یک نفس از جلوه‌ات، جدا باشیم

از آن، چو داغ تو هم مقیم آینه‌ایم

که هم‌نشین تو در کعبه‌ی تو، ما باشیم

چه باک اگر میل کعبه، داغ ما باشد

چو اشتباه کند دیده و خدا باشیم

شمسه

به لطف ناز تو، صد قهر داغ هم‌دم ماست

به هر چه می‌رسد از کبریا، رضا باشیم

چنان به آتش قهرت بسوز هستی را

کزین نبودنِ بودن‌نما، رها باشیم

ز وهم هستی‌ِ بی‌حاصلی که در پی ماست

شهید دشنه‌ی خود گشته‌ایم، تا باشیم

خیال بودن و ماندن، ز غیرخواهی ماست

وگرنه گر همه اوییم، ما چه ما باشیم؟

ریا ترانه‌ی دیگرنماست گفته ما

بیار آینه، بیدل که خودنما باشیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
بستن