قهرمان سلیمانی: متأسفانه هیچ گاه افغانستان و تاجیکستان در جغرافیای فرهنگی نویسندگان ایرانی جایی نداشته اند

به گزارش اداره كل روابط عمومي و اطلاع رساني سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، نشست راهکارهای تعامل میان نویسندگان فارسی زبان جهان به همت گروه انتشاراتی الهدی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي روز پنجشنبه در محل سرای اهل قلم بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار شد.

“قهرمان سلیمانی” که پيش از اين رایزن فرهنگی ایران در تاجیکستان بوده است، گفت: هر آدمی چند هویت دارد. در این میان ما ایرانی ها یک هویت خود را فراموش کرده ایم که آن هویت به اعتبار جغرافیای فرهنگی است.وی تأکید کرد:هیچ کدام از کتاب های ما به اعتبار هویت زبان فرهنگی ما طراحی نشده است. متأسفانه نسل گذشته به این موضوع توجه نکرده است و هیچگاه افغانستان، تاجیکستان و تاجیک های ازبکستان در جغرافیای فرهنگی نویسندگان ایرانی جایی نداشته اند.

معاون پژوهشی و آموزشی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با اشاره به نقش بدخواهان در بروز چنین وضعی افزود: برخی از این نقصان ها به دلیل فعالیت های دیگران است. مثلاً در تاجیکستان رمان “تهران مخوف”، نوشته کاظمی که نخستین رمان اجتماعی ایران است كه در آن شکست مشروطه را بیان می کند و تهران سراسر از فقر و فحشا و فساد و فلاکت نشان داده، با حمایت جریان هایی خاص با 120 هزار نسخه چاپ و منتشر شد و مشخص است که با اهداف خاصی این کار صورت گرفت.

سلیمانی در ادامه سخنان خود گفت: مهمترین کتاب چاپ شده در تاجیکستان یادداشت های “صدرالدین عینی” است که محدود و دست و پا شکسته به فارسی منتشر شد اما نکته تأسف آور اینکه یک نویسنده تاجیک به نام جلال اکرامی رمانی به نام دختر آتش را نوشت، این رمان بعدها به روسی و از زبان روسی به فرانسه ترجمه شد و اخیراً هم یک مترجم ایرانی آن را از فرانسه به فارسی ترجمه کرده است و حال خودتان فکر کنید که چه بر سر اشعار حافظ که در این رمان نوشته شده، آمده است.

سلیمانی همچنین به بیان خاطره دیدار خود با مرحوم حسن حبیبی پرداخت و گفت: هنگامی که می خواستم به عنوان رایزن فرهنگی ایران به تاجیکستان بروم، برای دریافت نصیحت نزد مرحوم حبیبی رفتم و وی به من تأکید کرد که اگر خواستم با تاجیک ها گفت و گوی فرهنگی داشته باشم، آنها را به رسمیت بشناسم. همینطور هم شد و اگر در تعاملاتمان اینگونه رفتار کنیم، نتایج درخشان تری در پی خواهد داشت. وي با بیان اینکه یادمان باشد، دنیا صدای منطقی را می شنود و نه صدای بلند را و در تعاملات فرهنگي سخني مورد پذيرش است كه متين و از موضع برابر گفته شود و تا روزی که عادت نکنیم دیگران را به رسمیت بشناسیم، دیگران از ما تبعیت نخواهند کرد. یادمان باشد که زبان معیار، زبان ما نیست و باید تنوعات را به رسمیت بشناسیم.

علیرضا قزوه، شاعر و مدیر پيشين مرکز تحقیقات زبان فارسی در دهلی نو نيز در اين نشست با رجوع به تجربیات شخصی خود طی سال های فعالیت ادبی اش، خواستار تخصص داشتن تمامی نویسندگان و شاعران کشورمان در خصوص یک کشور خاص شد.وی گفت: بیست و چند سال پیش این احساس نیاز را منتقل کردم و همان زمان، محمدحسین جعفریان، در زمینه افغانستان و آقای بیدج درباره ادبیات فلسطین کار کردند و من هم تاجیکستان را انتخاب کردم. همزمان با آغاز جنگ های داخلی تاجیکستان در سال 1991 شاعری به نام محمدعلی عجمی به ایران آمد و در حوزه هنری مشغول به کار شد و با همکاری و همفکری هم دفتر ادبیات تاجیکستان را باز کردیم. در حقیقت تخصصی کار کردن در باره ادبیات هر کشوری، ضرورتی بود که سال ها قبل آن را احساس کردم و هم اکنون هم به آن تأکید می کنم.

قزوه با گلایه از نبود همکاری ها و تعاملات گسترده بین چهره های فرهنگی تاجیکستان و ایران گفت: تنها محمدعلی عجمی برای مدت 2 سال همکاری هایی را در ایران داشت که ماحصل آن چاپ کتاب هایی بود که در تاجیکستان بسیار مورد توجه قرار گرفتند. دیگر تعاملاتی که می توانم به آنها اشاره کنم، برخورد نزدیک با لایق شیرعلی، بهترین شاعر تاجیکستان است. همچنین نقد من بر کتاب صدرالدین عینی با نام یادداشت های صدرالدین عینی که واکنش های مثبت و منفی بسیاری به همراه داشت و زمینه ساز نقدهای جدی بسیاری درباره زبان فارسی در تاجیکستان شد.

حمیدرضا شاه آبادی، نویسنده و مدیرعامل گروه انتشاراتی الهدی،اصل تعامل بین نویسندگان فارسی زبان و چگونگی برقراری آن را مورد تأکید قرار داد و گفت: فرهنگیان و حتی مسئولان ما به دنبال تعامل هستند و حتی با برنامه ریزی ها و هدف گذاری ها به دنبال آن هستیم اما ناخواسته از مفاهیم کلی و جزیی قابل وصول دور شده و با ایجاد شرایطی، حرف هایی را در قالب تعارف رد و بدل می کنیم و در آخر هم به نتیجه ای مشخص نمی رسیم.

وی ادامه داد: اگر بپذیریم که زبان موجود زنده است و مانند هر موجود زنده ای متولد شده، رشد می یابد و ضعیف و قوی می شود و در آخر هم می میرد، مراقبتمان از زبان فارسی بیشتر خواهد شد. با مرگ زبان که هر ساله در نقاط مختلف دنیا اتفاق می افتد، بخشی از بشر، تجربه بشری و فهم بشری نسبت به جهان هم می میرد. بنابراین برای باقی ماندن خودمان هم که شده باید زبان خود را حفظ کرده و آن را تقویت کنیم.

منبع :http://www.icro.ir/index.aspx?siteid=261&pageid=32269&newsview=611713

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
بستن