شکایت
به خواهرانم در مزار شریف
علی یعقوبی (کابل ـ 1352)
شکایت را متاب ای ماه! کامشب ماهسوزان است
هزاران دختر آوارهدل، آوارهدامان است
زنان، دامنشهید و دختران، دامنشهید، آری
مزار، آیینهی شاهدترین نسل شهیدان است
شکایتنامهی ایل من امشب چشم معصومی است
که بدمست از مَی عشق و اسیر چشم شیطان است
شکایت میبرم بر عشق، گرچه بر سر قهر است
شکایت میبرم بر تیغ، گرچه غرق نسیان است
شکایت را بخند ای تیغ! ای چندی به خواب اندر!
که امشب نی شب خواب است، امشب، ماهسوزان است