آغاز دهه دوم؛ امیدوارتر و مستحکم‌تر از پیش


عارف جعفری

مدیر آموزش و پژوهش

ادبیات و موسیقی، دو علاقه‌مندی‌ام از دوره کودکی و نوجوانی بودند. ادبیات و شعر را با راهنمایی‌های محمدبشیر رحیمی توانستم جدّی‌تر دنبال کنم و حضور برادر شاعرم، کریم نیز در این راه برای تشویق من اثرگذار بود. هم‌نشینی با دوستان شاعر و نویسنده در همین دوره آغاز شد؛ یعنی زمانی که هر چند سال، یک‌بار، آن هم با تکاپوی تعدادی از فرهنگیان مثل محمدکاظم کاظمی و محمدشریف سعیدی، کنگره شعری برای اهل فرهنگ در تهران یا مشهد برگزار می‌شد و با وجود همه تحقیرها و مشکلاتی که هر از گاه، گریبان‌گیر این جماعت می‌گردید، آنان حرف‌های خود را با زبان شعر و قصه فریاد می‌کردند.‌

آن دوره هم وضعیت شاعر و قصه‌نویس جماعت خوب نبود، چنان‌که حالا هم چندان تعریفی ندارد، ولی وضعیت بدتر آن بود که هیچ جایی نداشتند تا فعالیت‌هایشان را بهتر و منسجم‌تر پی‌گیری کنند. درست است که با وجود همین محرومیت‌ها، نام‌های مطرحی در ادبیات مهاجرت سر بلند کردند، ولی بازخورد یک‌پارچه‌ای که از یک مجموعه سازمان‌یافته باید سراغ بگیریم، در میان اهل قلم مهاجر به چشم نمی‌خورد. کتاب شعر و قصه‌ مستقلی چاپ نمی‌شد و مجموعه‌هایی از شعر و قصه تعدادی از فرهنگیان ما را حوزه هنری منتشر می‌کرد. البته نقش «گل‌بانگ» و «دُرِّ دَری» را در انسجام بخشیدن به این فعالیت‌ها نباید نادیده بگیریم؛ چون این نشریات، اولین قدم‌های مهاجران در این راه بودند.

در این بین، سرعت تحولات افغانستان هم عجیب و غریب بود؛ چون نسل ما که آن همه عقب‌ماندگی را دیده بود، از کمبودها راضی نبود، هرچند هم کار چندانی از دستش برنمی‌آمد. با این حال، جنب و جوشی که در اوایل دهه 1380 در همه کارهای مهاجران به امید بهبود وضعیت اجتماعی کشور دیده می‌شد، ادبیات را هم بی‌نصیب نگذاشت. تعدادی از اعضای همان حلقه‌ای که در تهران گرد هم جمع می‌شدیم و برای دل خودمان، شعر و قصه می‌گفتیم، آمدیم تا به صورت گروهی کار کنیم. همیشه هم می‌گفتند این جماعت شاعر و قصه‌نویس، اهل مشارکت گروهی نیستند. البته همین حرف را درباره کل روحیه مردم ما می‌زدند و می‌زنند. خلاصه، «خانه ادبیات افغانستان» در اوایل همان جنب و جوش‌ها شکل گرفت و کم کم، فکر و ذهن‌های ما از برگزاری صرف جلسه هفتگی فراتر رفت و به «قند پارسی» و «مجله فرخار» رسید. بعدتر هم «روایت هم‌دلی» سر و سامان گرفت و محمدحسین محمدی، «مجله روایت» را برای داستان‌نویسان درآورد. پسان‌ترش، تعدادی از دوستان ما به کابل رفتند و کارهای ماندگاری مثل «شب‌های کابل» و جلسه‌های نقد کتاب راه انداختند و «کتاب»های متعدد منتشر کردند.

چنین بود که «خانه ادبیات افغانستان» با فکرهای نو برای به تحرک وادار کردن کسانی که می‌سرایند و می‌نویسند، ایجاد شد و به راه خود ادامه داد. در این بین، از نقش «تشویق» در هر فعالیتی از جمله آموزش نباید غافل شد. درست است که کسان زیادی بودند که همیشه در گوش ما آیه «یأس» می‌خواندند و هنوز هم گاهی می‌خوانند، ولی نباید به چنین افرادی اهمیت داد. تنها با تشویق تعدادی از دل‌سوزان فرهنگ و هنر و ادب این مملکت بود که «خانه» تشکیل شد. با تشویق و همکاری و مشورت همان‌ها هم بود که این خانه، راه خودش را ادامه داد. از نقش تشویق در این امر کلی که بگذریم، در یادگیری شعر و قصه نیز اهمیت فراوانی دارد که امیدواریم در رفتار مسئولان خانه با نوآموزان و هم‌چنین دیگر اعضای خانه، بیشتر از گذشته تقویت شود. البته نقد درست و اصولی را هم نباید فراموش کرد؛ چون پس از گذشت دوره‌ای، آثار شاعر و قصه‌نویس باید محک بخورد تا پس از صیقل خوردن آن‌ها بتواند در محفل‌های ادبی، سرفرازانه ظاهر شود. خوش‌بختانه، این امر در «خانه» در جلسه‌های هفتگی و دیگر جلسه‌ها وجود دارد و شایسته است که اعضای «خانه» از این فرصت‌ها بهتر بهره بگیرند. در کنار این امر، تقاضای همه ما این است که اعضای عزیز خانه، مشکلات، پیشنهادها و انتقادهای خود را مثل گذشته، شفاف و با رعایت حرمت‌ها و صمیمیت‌ها مطرح کنند تا با هم‌فکری همدیگر بتوانیم موانع را از پیش رو برداریم و امیدوارانه‌تر و مستحکم‌تر به دهه دوم زندگی خانه ادبیات افغانستان قدم بگذاریم.

در آخر بگویم «قند پارسی» هم فرصت نابی است برای رقابت گسترده‌تر شاعران و نویسندگان افغانستان که به صورت منحصر به فردی به محل تجمع اهل ادب کشور تبدیل شده است و نسل تازه، دیگر حسرتی مثل حسرت نسل ما را ندارند که در ابتدای این یادداشت از آن سخن گفتم. این هم گفتنی است که برگزاری چنین مجمعی تنها و تنها با همکاری و هم‌دلی اعضای دل‌سوز خانه سامان می‌گیرد، وگرنه بدون آن، چنین کاری ناممکن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
بستن